چگونه در چت دلبری کنیم برای پسر ؟ چت کردن یکی از راههای رایج ارتباط با دیگران در دنیای مدرن است. این روش ارتباطی مزایای زیادی دارد، از جمله اینکه میتوان در هر زمان و مکانی با دیگران ارتباط برقرار کرد و همچنین میتوان با استفاده از ایموجیها و شکلکها، احساسات خود را بهتر بیان کرد.
اگر شما به یک پسر علاقه دارید و میخواهید او را جذب کنید، میتوانید با استفاده از چت، دلبری کنید. در این مقاله، نکاتی را برای دلبری در چت برای پسر ارائه میدهیم.
چگونه در چت دلبری کنیم برای پسر
۱٫ به او توجه کنید
**اولین قدم برای دلبری در چت، این است که به پسر مورد علاقهتان توجه کنید. این توجه میتواند به شکلهای مختلفی باشد، از جمله اینکه:
به پیامهای او سریع پاسخ دهید.
به حرفهایش با دقت گوش دهید و واکنش نشان دهید.
از او سوال بپرسید تا متوجه شوید که به چه چیزهایی علاقه دارد.
از او تعریف کنید و به او بگویید که او را دوست دارید.
توجه به پسر مورد علاقهتان، نشان میدهد که او برای شما مهم است و به او اهمیت میدهید. این موضوع، باعث میشود که او احساس خوشایندی داشته باشد و بیشتر به شما جذب شود.
۲٫ از جملات و کلمات محبتآمیز استفاده کنید
استفاده از جملات و کلمات محبتآمیز، یکی از راههای موثر برای دلبری در چت است. این جملات میتوانند ساده و کوتاه باشند، اما باید از صمیم قلب گفته شوند.برای مثال، میتوانید به پسر مورد علاقهتان بگویید:
“تو خیلی جذاب هستی.”
“من خیلی خوش شانس هستم که تو را در زندگیام دارم.”
“تو همیشه به من لبخند میآوری.”
“من عاشق تو هستم.”
استفاده از این جملات، به پسر مورد علاقهتان نشان میدهد که شما به او علاقه دارید و او را دوست دارید. این موضوع، باعث میشود که او احساس خوبی داشته باشد و بیشتر به شما جذب شود.
چگونه در چت دلبری کنیم برای پسر
۳٫ شوخطبع باشید
گر میخواهید در چت دلبری کنید، سعی کنید شوخطبع باشید و با او جوک و لطیفه تعریف کنید. البته، دقت داشته باشید که شوخیهای شما بیش از حد رکیک یا توهینآمیز نباشد. شوخیهای مناسب، میتوانند باعث ایجاد حس شادی و سرگرمی در پسر مورد علاقهتان شوند و او را بیشتر به شما جذب کنند.
۴٫ از او سوال بپرسید
چگونه در چت دلبری کنیم برای پسر؟ پرسیدن سوال، یکی از راههای خوبی برای شروع مکالمه و شناخت بیشتر پسر مورد علاقهتان است. همچنین، سوالهای شما میتواند نشان دهد که شما به او علاقه دارید و میخواهید بیشتر با او آشنا شوید.
برای سوال پرسیدن، میتوانید از موضوعات مختلفی استفاده کنید، از جمله:
کار و تحصیل
علاقهمندیها
خانواده و دوستان
خاطرات
پرسیدن سوالهای مناسب، باعث میشود که مکالمه شما با پسر مورد علاقهتان، جذاب و پر از شور و هیجان باشد.
۵٫ به او احساس خاص بودن بدهید
یکی از مهمترین نکات برای دلبری در چت، این است که به پسر مورد علاقهتان احساس خاص بودن بدهید. این موضوع را میتوانید با انجام کارهای زیر به او نشان دهید:
به او بگویید که او برای شما خاص است.
به او بگویید که او را متفاوت از دیگران میبینید.
به او بگویید که او را دوست دارید و او را میخواهید.
احساس خاص بودن، یکی از نیازهای مهم همه انسانها است. اگر بتوانید این نیاز را در پسر مورد علاقهتان برآورده کنید، او بیشتر به شما جذب خواهد شد.
۶٫ صبور باشید
دلبری در چت، یک فرآیند زمانبر است. نباید انتظار داشته باشید که با انجام چند کار ساده، پسر مورد علاقهتان بلافاصله عاشق شما شود. برای اینکه بتوانید در چت دلبری کنید، باید صبور باشید و تلاش کنید که با او رابطهای پایدار
منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-چگونه در چت دلبری کنیم برای پسر
اختلال بی اعتنایی و نافرمانی در کودکان و نوجوانان (ODD) نوعی اختلال رفتاری است که در آن کودکان و نوجوانان الگوهای رفتاری مکرر و مداوم از نافرمانی، بیتوجهی و خصومت را نسبت به مراجع قدرت نشان میدهند. این رفتارها میتواند شامل موارد زیر باشد:
بحث و گفتگو با بزرگسالان
امتناع از پیروی از دستورالعملها
عمداً انجام کارهایی که باعث آزار دیگران میشود
خشمگین یا کینه توز بودن
لجبازی
اختلال بی اعتنایی و نافرمانی
اختلال بی اعتنایی و نافرمانی[۱] (ODD) یک اختلالی می باشد که بیشتر در کودکان و نوجوانان مشاهده می شود.
ویژگی های این اختلال عبارت از رفتار منفی، نافرمانی یا بی اعتنایی می باشد که نسبت به رفتار آزمایشی نرمال مشاهده شده در اکثر کودکان و در زمان های مختلف، بدتر می باشد. اکثر کودکان در دوره های مختلفی با مشکلاتی مواجه می شوند، به خصوص در طول دوره ۱۸ ماه تا سه سال و بعدا در طول دوره نوجوانی.
این دوره های سخت بخشی از فرآیند رشد نرمال مربوط به بدست آوردن احساس قوی تری نسبت به فردیت و جدا شدن از والدین می باشد.
با این وجود، اختلال بی اعتنایی و نافرمانی یک نوع رفتار بی اعتنایی می باشد که نسبت به رفتارهای فردی نرمال طولانی تر و شدیدتر می باشد، ولی آنقدر افراطی نمی باشد که شامل تخلف از قواعد اجتماعی یا حقوق دیگران باشد. راهنمای متخصصان سلامت روانی، راهنمای آماری و تشخیص اختلالات آماری، چهارمین چاپ، تجدید چاپ متنی[۲] (DSM – IV – TR)، ODD را به عنوان یکی از اختلالات رفتار مختل کننده دسته بندی کرده است.
[۱] Oppositional defiant disorder
[۲] Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders , fourth edition, text revision
عوامل و علائم
علائم اختلال اختلال بی اعتنایی و نافرمانی معمولاً در سنین ۶ تا ۸ سالگی شروع می شوند و در سنین نوجوانی به اوج خود می رسند. این اختلال در پسران شایع تر از دختران است.
عوامل
اختلال بی اعتنایی و نافرمانی به عنوان یک مشکل برای خانواده ها و نه برای افراد، نامگذاری شده است. این مشکل در خانواده هایی صورت می گیرد که برخی از فاکتورهای زیر یا تمامی آنها در آن خانواده وجود داشته باشند:
محدودیت های اعمال شده از طریق والدین بیش از حد سخت گیرانه یا سهل انگار می باشند، یا با یک ترکیب ناسازگارانه از هر دو این موارد می باشند.
زندگی خانواده بدون ساختار مشخص می باشد؛ قواعد، محدودیت ها و نظم ها نامعین می باشند یا به صورت ناسازگارانه ای اعمال می شوند.
حداقل یکی از والدین، رفتار متضادی در تعاملات خودش با سایر افراد دارد.
برای مثال، ممکن است که پدر یا مادر در مقابل کودک خودشان، جر و بحث های زیادی با همسایه ها، کارمندان مغازه، سایر اعضای خانواده و غیره داشته باشد.
حداقل یکی از والدین به دلیل مشکلات عاطفی والدین (همانند افسردگی)، جدایی یا طلاق و یا ساعات کاری، به صورت فیزیکی یا عاطفی در دسترس کودک نمی باشند.
رفتار بی اعتنایی صورت گرفته از طرف کودک، می تواند یک رفتاری برای احساس ایمنی یا به دست آوردن کنترل باشد. همچنین این رفتار می تواند نشان دهنده تلاش برای جلب توجه یک سرپرست بی مسولیت و بی علاقه باشد.
همچنین ممکن است که فاکتورهای ژنتیکی در ODD وجود داشته باشند؛ به نظر می رسد که این اختلال در اغلب مواقع در خانواده ها صورت می گیرند. با این وجود، این الگو می تواند نشان دهنده رفتار انعکاسی باشد که از نسل های قبلی یاد گرفته شده است و منعکس کننده تاثیرات ژن یا ژن های اختلالی نباشد.
علائم
اختلال بی اعتنایی و نافرمانی (ODD) یک اختلال رفتاری است که در آن کودکان و نوجوانان به طور مداوم و مکرر رفتارهای مقابله جویانه، چالش برانگیز و نافرمانی از بزرگسالان، به ویژه والدین و معلمان خود، نشان می دهند. این رفتارها می تواند شامل موارد زیر باشد: این رفتارها در مقایسه با حالت معمولی این رفتارها در کودکان دارای سن و سطح رشد مناسب، به میزان بیشتری در افراد ODD مشاهده شود.
یک الگوی رفتار منفی، خسمانه و بی اعتنایی که حداقل به مدت شش ماه به طول می کشد، و شامل چهار (یا بیشتر از چهار) مورد از موارد پایینی در کودک وجود دارد. کودک:
کنترل وضعیت خودش را از دست می دهد
بیش از حد به افراد بزرگسال اصرار می کند
در اغلب مواقع نسبت به قواعد یا درخواست های افراد بزرگسال بی توجهی می کند
به صورت تعمدی تلاش می کند تا افراد را تحریک کند
به خاطر اشتباهات یا بدرفتاری های خودش، سایر افراد را سرزنش می کند
در اغلب مواقع، به صورت سریع از طریق سایر افراد تحریک می شود
در اغلب مواقع خشمگین و بی میل است
در اغلب مواقع کینه توز است
به منظور تشخیص دادن اختلال بی اعتنایی و نافرمانی در کودک، باید اختلالات رفتاری منجر ایجاد اختلال قابل توجهی در عملکرد اجتماعی، آکادمیکی یا شغلی شود و این رفتار نباید صرفا در طول دوره های روان پریشی یا اختلال روانی صورت بگیرد.
در صورتی که فرد جوان ۱۸ ساله یا بزرگتر باشد، نباید معیارهای اختلال شخصیتی ضداجتماعی را داشته باشد
جدیدترین روش های روانشناسی کودک
آمارها
فرض بر این است که اختلال بی اعتنایی و نافرمانی، تقریبا در ۶% از کودکان ایالات متحده صورت می گیرد. این اختلال در بین افراد دارای وضعیت اقتصادی – اجتماعی پایین تر، در سطح گسترده تری رواج دارد.
در یکی از مطالعات صورت گرفته، در ۸% از کودکان مربوط به خانواده های کم درآمد، ODD تشخیص داده شده بود. این اختلال معمولا در سن شش سالگی کودک مشخص می شود.
قبل از سن نوجوانی (در ۹ تا ۱۲ سالگی) میزان تشخیص این اختلال در پسران بیشتر از دختران می باشد، ولی میزان این تشخیص در دوره نوجوانی، ما بین دختران و پسران یکسان می باشد.
تخمین زده شده است که در حدود یک سوم از کودکانی که دارای اختلال کمبود توجه / بیش فعالی (ADHD) هستند، همچنین دارای ODD هم می باشند. کودکانی که ODD دارند، در اغلب موارد به عنوان افراد مضطرب یا افسرده هم شناخته می شوند.
منبع:کانون مشاوران ایران-اختلال بی اعتنایی و نافرمانی در کودکان و نوجوانان✔️ نافرمانی مقابله ای
مشاوره تحصیلی یکی از خدمات آموزشی است که به دانشآموزان و دانشجویان کمک میکند تا مسیر تحصیلی خود را به درستی انتخاب کنند و برای رسیدن به اهداف تحصیلی خود برنامهریزی کنند. مشاوران تحصیلی با استفاده از دانش و تجربه خود، به دانشآموزان و دانشجویان کمک میکنند تا استعدادها، تواناییها و علاقهمندیهای خود را شناسایی کنند و بر اساس آنها، انتخابهای تحصیلی مناسبی داشته باشند.
مشاوره تحصیلی چیست ؟
مشاور تحصیلی می تواند یک معلم، روانشناس، یا متخصص آموزشی باشد. مشاور تحصیلی باید دارای دانش و تجربه کافی در زمینه تحصیلی باشد و بتواند به دانش آموزان کمک کند تا به اهداف خود برسند.
موفقیت تحصیلی به معنای کسب نمرات عالی در درسها نیست. موفقیت تحصیلی به معنای رسیدن به اهداف تحصیلی خود و پیشرفت در زمینههای تحصیلی است. برای رسیدن به موفقیت تحصیلی، باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت، از جمله:
هدف گذاری: اولین قدم برای موفقیت تحصیلی، تعیین هدف است. باید مشخص کنید که چه میخواهید به دست آورید. آیا میخواهید معدل بالایی کسب کنید؟ آیا میخواهید در یک رشته خاص قبول شوید؟ یا اینکه میخواهید در زمینه خاصی مهارت کسب کنید؟
برنامه ریزی: پس از تعیین هدف، باید برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید. باید مشخص کنید که چه زمانی و چگونه میخواهید به اهداف خود برسید. برنامه ریزی تحصیلی باید واقع بینانه و قابل اجرا باشد.
یادگیری فعالانه: یادگیری فعالانه به این معناست که مطالب را به طور فعال و با تفکر یاد بگیرید. به جای اینکه فقط مطالب را حفظ کنید، سعی کنید آنها را درک کنید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
مطالعه منظم: برای موفقیت تحصیلی، باید به طور منظم مطالعه کنید. باید زمان کافی برای مطالعه در طول هفته داشته باشید.
استراحت کافی: استراحت کافی برای یادگیری و تمرکز ضروری است. باید حداقل ۸ ساعت در شب بخوابید.
تغذیه سالم: تغذیه سالم به حفظ سلامت جسمی و ذهنی کمک میکند. باید از خوردن غذاهای سالم و پر انرژی اطمینان حاصل کنید.
ورزش منظم: ورزش منظم به بهبود سلامت جسمی و ذهنی کمک میکند. باید حداقل ۳۰ دقیقه در روز ورزش کنید.
حمایت خانواده و دوستان: حمایت خانواده و دوستان میتواند در موفقیت تحصیلی شما نقش مهمی داشته باشد.
مشاوره تحصیلی
نکات مشاوره تحصیلی در ادامه آمده است .با رعایت این نکات، میتوانید به موفقیت تحصیلی دست پیدا کنید و به اهداف خود برسید.
هدف گذاری:
اولین قدم برای موفقیت تحصیلی، تعیین هدف است. باید مشخص کنید که چه میخواهید به دست آورید. آیا میخواهید معدل بالایی کسب کنید؟ آیا میخواهید در یک رشته خاص قبول شوید؟ یا اینکه میخواهید در زمینه خاصی مهارت کسب کنید؟
پس از تعیین هدف، باید برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید. باید مشخص کنید که چه زمانی و چگونه میخواهید به اهداف خود برسید. برنامه ریزی تحصیلی باید واقع بینانه و قابل اجرا باشد.
برنامه ریزی:
پس از تعیین هدف، باید برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید. باید مشخص کنید که چه زمانی و چگونه میخواهید به اهداف خود برسید. برنامه ریزی تحصیلی باید واقع بینانه و قابل اجرا باشد.
در برنامه ریزی تحصیلی خود، باید موارد زیر را در نظر بگیرید:
دروسی که باید مطالعه کنید.
زمانی که برای مطالعه هر درس نیاز دارید.
روشهای مطالعه موثر.
زمانی برای استراحت و تفریح.
یادگیری فعالانه:
یادگیری فعالانه به این معناست که مطالب را به طور فعال و با تفکر یاد بگیرید. به جای اینکه فقط مطالب را حفظ کنید، سعی کنید آنها را درک کنید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
برای یادگیری فعالانه، میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید:
مطالعه گروهی.
حل تمرینهای کتاب درسی.
پرسش و پاسخ با معلم یا دوستان.
استفاده از روشهای یادگیری دیداری، شنیداری و حرکتی.
مطالعه منظم:
برای موفقیت تحصیلی، باید به طور منظم مطالعه کنید. باید زمان کافی برای مطالعه در طول هفته داشته باشید.
در زمان مطالعه، باید تمرکز داشته باشید و از عوامل حواسپرتی دور شوید.
استراحت کافی:
استراحت کافی برای یادگیری و تمرکز ضروری است. باید حداقل ۸ ساعت در شب بخوابید. حتما برنامه مشخص و منظمی برای خواب داشته باشد. ممکن است در بین برنامه های خود وقت مناسب برای خواب را نداشته باشید اما حتما دقت داشته باشید که استراحت کافی را داشته باشید.
تغذیه سالم:
تغذیه سالم به حفظ سلامت جسمی و ذهنی کمک میکند. باید از خوردن غذاهای سالم و پر انرژی اطمینان حاصل کنید. می توانید برنامه غذایی مناسب را طذاحی کنید و با آن پیش بروید.
ورزش منظم:
ورزش منظم به بهبود سلامت جسمی و ذهنی کمک میکند. باید حداقل ۳۰ دقیقه در روز ورزش کنید.
حمایت خانواده و دوستان:
حمایت خانواده و دوستان میتواند در موفقیت تحصیلی شما نقش مهمی داشته باشد. از خانواده و دوستان خود بخواهید که در مسیر موفقیت تحصیلی شما را تشویق کنند و از شما حمایت کنند.
منبع:کانون مشاوران ایران-مشاوره تحصیلی : چگونه به موفقیت تحصیلی برسیم؟
شکل ریشه ای پنهانی را که در پس مشکلات دیگر نهفته است را بیابید. تقریبا همیشه مشکلی ریشه ای وجود دارد که از چشمان ما پنهان می ماند.
خانم آن می گوید: “می خواهم پدر و مادرم را آخر هفته برای شام دعوت کنم.”
جیک با حالتی گلایه آمیز می گوید: “واقعا؟ بازم؟ مگه اونها دو هفته پیش اینجا نبودن؟”
آن با صدایی بلندتر پاسخ می دهد: “دو هفته نه و سه هفته پیش بود. اینکه بخوام پدر و مادرم را ببینم مشکلی داره؟ تو که حتی با پدر و مادر خودت حرف هم نمی زنی.”
جیک ناگهان با صدای بلند می گوید: “بهتره دوباره شروع نکنی، باشه؟ بار آخری که پدر و مادر تو اینجا بودن …”
حتما می توانید حدس بزنید که این بحث پایان خوشی نخواهد داشت.
اگر تا بحال با یک فروشنده خوب برخورد کرده باشید، هنگام خریدن یک اتوموبیل و یا وسیله دیگری، احتمالا متوجه دو عاملی که آنها را در کار خود توانمند کرده است شده اید. عامل اول که احتمالا خود شما هم متوجه آن شده اید، این است که آنها به خوبی به حرف های شما گوش می دادند و به اینکه شما چه چیزی می خواهید توجه می کردند، و بنابراین آنها می توانستند شما را در جهت درست راهنمایی کنند.
کار دیگری که احتمالا آن فروشنده انجام داده است، و ممکن است شما متوجه نشده باشید، این است که او تمام حالات و عکس العمل های شما را زیر نظر داشته است. هنگامی که او به یک اتومبیل اشاره کرده و به شما می گوید که اندکی گرانتر است اما در عوض دارای یک ویژگی اضافی ایمنی دید از بغل است، و می بیند که شما به آرامی سر خود را تکان می دهید، او احتمالا همان جا متوقف شده و نظر شما را در مورد این ویژگی امنیتی جویا می شود، و یا شما را به سمت خودروی دیگری که بدون آن ویژگی می باشد و با بودجه ی شما نیز همخونی بیشتری دارد راهنمایی می کند.
هنر فروشندگی مستلزم گرفتن پاسخ های مثبت از مشتری در تمام مدت گفت و گو و مذاکرهاست. هرگونه مخالفت و نارضایتی احتمالی که از چشم فروشنده پنهان بماند می تواند در لحظه ی بسته شدن معامله منجر به گفتن این جمله توسط مشتری شود: “درباره اش فکر می کنم”.
توجه نزدیک برای اینکه درصورت بروز مقاومت بتوانید متوجه آن شوید و با آن مقابله کنید، اهمیت زیادی دارد. مثلا هنگامی که می خواهید همسر خود را ترغیب کنید که در بردن بچه ها به رخت خواب به شما کمک کند. یا در موقعیت هایی مانند موقعیتی که خانم آن با آن مواجه بود، برای اینکه همسر خود را به پذیرش اینکه والدین او برای شام خواهند آمد ترغیب کند.
در مباحث درمان مسئله ی تقابل محتوا و پروسه بسیار مورد بحث قرار گرفته است. آن و جیک با انجام کارهایی که همه ی ما با توجه به طبیعت انسانی خود انجام می دادیم، در حال ایجاد مشکل برای خود هستند. وقتی شما در طرف مقابل، مقاومت را احساس می کنید، استدلال و شواهد بیشتری را برای اثبات گفته های خود مطرح می کنید(محتوا)، و هم زمان احساسات شما نیز تشدید می شوند، و شما به صورت پیاپی دلایل بیشتری را برای اثبات نظر خود بیان می کنید. مشکل اینجاست که طرف مقابل نیز در حال عصبانی شدن است و در حالی که او نیز در حال مطرحکردن دلایل و استدلال های خود است، اما هیچ کدام از شما قادر نیستید این دلایل را به صورت منطقی مورد بررسی قرار دهید زیرا بخش عاطفی مغز شما بخش منطقی مغز شما را از کار انداخته است. در چنین موقعیت هایی شما می باید بجای تمرکز بر چیستی، بر چگونگی روند احساسات و گفتگوها متمرکز شوید.
در اینجا، چگونگی انجام این کار در پنج مرحله شرح داده می شود:
1- بلافاصله پس از احساس مقاومت در طرف مقابل توقف کنید.
بلافاصله پس از آنکه جیک ناخوشنودی خود را با آه کشیدن نشان می دهد، آن می باید متوجه شود که مشکلی وجود دارد، و مسئله دیگر والدین او و یا شام نیستند، بلکه مشکل احساسات جیک است. آن باید از تلاش برای تغییر نظر جیک با احساساتی شدن و اسرار بیشتر و بیان استدلال، خود داری کند. می باید هدف اصلی در این موقعیت ها، دوری جستن از شعله ور ساختن آتش احساسات باشد.
2- بپرسید و به دقت گوش دهید.
برای مثال:
-“جیک، احساس می کنم با من موافق نیستی. در این باره چه چیزی تو را ناراحت کرده؟”
-“پدر و مادرت همین تازگی اینجا بودن”
3- مشکل را ریشه یابی کنید.
واکنش منفی را که شما شاهد هستید،نتیجه ی یک مشکل است و یا راه حلی نادرست برای آن مشکل،اما مشکل اصلی چیز دیگری است. و گام بعدی شما باید یافتن آن مشکل اصلی باشد. در چنین موقعیتی، یک فروشنده ممکن است بگوید: “من متوجه شدم که شما سر خود را تکان دادید. چه چیزی شما را ناراحت می کند؟ با قیمت مشکل دارید، یا اینکه این مدل را نمی پسندید؟”
آن هم می تواند دقیقا همین کار را در خانه انجام دهد: “از اینکه والدین من دوباره بیایند چه چیزی تورا ناراحت می کند؟” در اینجاست که آن ممکن است متوجه شود که جیک برای آخر هفته برنامه ی دیگری دارد، یا اینکه جیک آخرین باری که والدین آن به خانه ی آنها آمده بودند از حرف های پدر او رنجیده است، یا شاید جیک از اینکه آن همواره به تنهایی برای آخر هفته ها تصمیم می گیرد ناراحت شده است. در صورتی که جیک معمولا فردی است که به سختی از احساسات خود سخن می گوید، آن می تواند سوالات جهت داری بپرسد تا جیک را به سخن گفتن ترغیب کند مانند: “برای آخر هفته برنامه ی دیگه ای داری؟”
4- در مورد چگونگی حل این مشکل گفتگو کنید.
طبیعتا این گام بعدی است. اگر جیک برنامه های دیگری دارد، می توانید در مورد آن صحبت کنید و تصمیم بگیرید. اگر پدر زن جیک با حرف های خود او را ناراحت کرده است، ممکن است بخواهد پیش از آنکه دوباره او را ببیند، در باره ی ناراحتی خود صحبت کند، یا شاید آن نیز بتواند در این باره کاری انجام دهد، و اگر مشکل در تصمیم گیری در باره ی آخر هفته ها باشد، می توانند در این باره با هم گفت و گو کنند، و البته مسئله در اینجا کوتاه آمدن جیک و یا آن نیست، بلکه یافتن راهی برای رضایت دو طرف باید مد نظر قرار گیرد.
5- احساسات خود را کنترل کنید و هنگام صحبت کردن مواظب لحن و تون صدای خودباشید
این مسئله بسیار اهمیت دارد و در تمام طول گفت و گو باید رعایت شوند، هر چند این کار به هیچ وجه ساده نخواهد بود. معمولا علایم غیر کلامی صدای ما است که پیش از هر چیز طرف مقابل ما را خشمگین می سازد. بنابراین به آرامی سخن بگویید. اگر احساس کردید که در حال عصبانی شدن هستید و نمی توانید جلوی احساسات خود را بگیرید، دست از گفتگو بردارید و کمی به خود فرصت دهید. تنها زمانی برای حل مشکل اقدام کنید که کاملا آرام هستید و کنترل احساسات خود را در دست دارید.
با گوش دادن و خود داری از جدال، شعله های احساسات را از گفت وگوی خود با همسرتان دور کنید. به دقت مخالفت ها و مقاومت های او را زیر نظر داشته باشید و در زمان مشاهده ی یک مقاومت سعی کنید آن را حل کنید. و تا زمانی که یک پاسخ مثبت قاطع دریافت نکرده اید دست برندارید.
می دانم که اکنون با خود خواهید گفت: گفتن آن آسان است. اما توانایی ارتباط خوب مهارتی است که می توان آموخت. اگر انجام این کار با همسرتان برای شما دشوار است چون سریع از کوره در رفته و عصبانی می شوید، می توانید برای شروع ابتدا این مهارت را با افراد دیگر تمرین کنید، مثلا همکاران، فرزندان، یا فروشنده ها. سعی کنید برروی روند گفت و گو متمرکز باشید و نه مهتوای آن، و بدین طریق شما می توانید از به دام افتادن در جزئیات بحث و شروع مشاجره جلوگیری کنید.
منبع:کانون مشاوران ایران-پنج راه برای حل اختلافات رابطه