پیامدهای فرار دختران از خانه + راه های پیشگیری

آیا علل و پیامدهای فرار دختران از خانه را می شناسید؟ یکی از آسیب های اجتماعی فرار دختران کم سن و سال از خانواده به دلایل مختلف می باشد، این اتفاق پیامدهای منفی برای دختران دارد و برای پیشگیری از این اتفاق ناگوار باید اقداماتی صورت گیرد.

افرادی که نظاره گر این اتفاق هستند هر کدام از دید خودشان دلایلی برای این اتفاق می آورند اما به طور معمول این دلایل با سوگیری های شخصی و برخاسته از گمانه های اجتماعی قالب بر شرایط جامعه می باشد.

اگر به فکر فرار از خانه می باشید و یا خانواده شما با چنین مشکلی رو به رو هستند باید پیش از هر اقدامی از مشاور خانواده کمک بگیرید، در ادامه این مقاله به توضیحات بیشتری در مورد علل و پیامدهای فرار دختران از خانه می پردازیم و دلایل آن را مورد بررسی قرار می دهیم.

فرار دختران از خانه
دختران فراری معمولا سن آن ها زیر 18 سال می باشد و عموما بدون رضایت والدین و بدون اطلاع آن ها به مدت نامعلومی خانه را ترک کرده اند، در زمانی که کلمه دختران فراری شنیده می شود تفکرات قالبی بر روی ذهن عموم شکل می گیرد  که بر گرفته از اعتیاد، بی بند و باری، فحشا و فقر می باشد.

با توجه به این مسائل فرار دختران از خانه احتمال دارد به خاطر عوامل مختلفی ایجاد شود اما آن چه مشخص می باشد وجود اختلافات و مشکلات خانوادگی در زندگی این افراد می باشد.
پیامدهای فرار دختران از خانه
از جمله مهم ترین آسیب هایی که دختران بعد از فرار از خانه با آن دست و پنجه نرم می کنند می توان به موارد زیر اشاره کرد:

پیامدهای فرار دختران از خانه، مصرف مواد
مصرف مواد مخدر در دختران امری شایع می باشد و فرار دختران به دلایلی مانند مصرف مواد مخدر افزایش می یابد. از این دلایل می توان به قرار گرفتن در جمع مصرف کنندگان، آسیب پذیری روحی – روانی و ابتلا به اختلالات افسردگی و دو قطبی اشاره کرد.

تن فروشی و فحشا به همراه فرار دختران از خانه
یکی از مهم ترین پیامدهای فرار دختران از خانه تن فروشی و فحشا می باشد، وقتی فردی زمان زیادی را صرف مصرف مواد مخدر کند دیگر توان انجام فعالیت شغلی و کسب در آمد را ندارد و به دنبال راهی ساده برای کسب درآمد می باشد که از آن می توان به تن فروشی اشاره نمود.

به عبارتی دختران فراری به دلایلی مانند جا و مکان نداشتن برای زندگی، نداشتن شغل برای امرار معاش و وجود مشکلات روحی بسیاری مانند افسردگی، به طور خواسته و ناخواسته به سمت تن فروشی و فحشا می روند.

قطع ناگهانی رابطه عاطفی ، واقعا چرا؟ چه کنم؟

قطع ناگهانی رابطه عاطفی چه دلیلی دارد؟

قطع و تمام کردن رابطه عاطفی این روزها خیلی زیاد اتفاق می افتد و یکدفعه طرف شما غیب می شود و دیگر هیچ رد و نشانی از خودش به جا نمی گذارد، در صورتی که این ترک ناگهانی رابطه عاطفی به وجود آید چطور باید برخورد کرد؟

حتما شنیده اید که دو نفر رابطه ای را شروع می کنند و بعد از مدتی یکی از آن ها به طور ناگهانی یارش را ترک می کند البته توجه داشته باشید که منظور از رفتن، جدایی موقت بر حسب توافق نمی باشد.

بلکه بدین معنی است که یکی از طرفین به طور ناگهانی و یکدفعه رابطه را تمام می کند در صورتی که که با این مشکل رو به رو شده اید بهتر است سردرگم نشود و سعی کنید آرامش خودتان را حفظ کنید و هم چنین آگاهی خودتان را در مورد قطع ناگهانی رابطه افزایش دهید. در این صورت راحت تر خواهید توانست با این اتفاق کنار بیایید.

سوالات خود در زمینه های زیر را به صورت رایگان در انتهای مطلب بیان کنید:

وقتی مردی بخواهد رابطه را تمام کند
دلیل تغییر رفتار ناگهانی زنان
چرا پسران عشقشان را ترک میکنند
دلایل مردان برای ترک رابطه
علت ترک ناگهانی رابطه
فرق قطع رابطه با پایان رابطه
وقتی مردی شما را ترک میکند
مشکلات رابطه عاطفی
قطع ناگهانی رابطه عاطفی: واقعا چرا؟
دلیل قطع رابطه ناگهانی و دانستن این که چطور باید یک رابطه را به پایان برسانیم یک نوع مهارتی است که باید کسب کرد و از بلوغ فکری نشات می گیرد و توجه داشته باشید که قطع ناگهانی رابطه دلایل مختلفی دارد و زمانی که فرد ترک شده نسبت به این موضوع آگاهی و اطلاعات نسبی داشته باشد بهتر می تواند با این موضوع کنار بیاید.

در ادامه این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم و دلایل قطع ناگهانی رابطه را در بیان می کنیم و هم چنین اصولا چه افرادی با چه ویژگی هایی دست به این کار می زنند را مورد بررسی قرار می دهیم.

می خواهند جدا شوند اما شهامت ندارند
در بسیاری از اوقات فرد به دلایل مختلف نمی تواند با شریک عاطفی اش رو به رو شود و درباره جدایی با او صحبت کند و حرف دلش را بزند و او شهامت برخورد مستقیم و صحبت کردن از ترک رابطه را ندارد این وضعیت به وجود آمده دلایل متفاوتی می تواند داشته باشد.
به عنوان مثال گاهی اوقات فرد به این نتیجه می رسد که باید از شریک عاطفی اش جدا شود اما از به وجود آمدن تنش های عاطفی می ترسد و به خاطر دوری از تنش های فکری و عاطفی به طور ناگهانی غیب می شود و یا رابطه را خیلی قاطعانه تمام می کند، اگر چه این اتفاق تلخ می باشد اما به شما درس  می دهد که چه رابطه هایی را باید ادامه دهید.

برای شریک عاطفی خود ارزش قائل نیستید
گاهی اوقات افراد برای شریک عاطفی شان هیچ ارزش و احترامی قائل نیستند این افراد هر وقت که تمایل داشته باشند می توانند به راحتی رابطه عاطفی شان را پایان دهند.

به طور کلی آن چیزی که جدایی را سخت می کند، اهمیت و ارزشی است که دو طرف رابطه برای یکدیگر قائل هستند در صورتی که یکی از آن ها برای طرف مقابلش هیچ ارزش و احترامی قائل نباشد به راحتی می تواند طرف مقابلش را نادیده بگیرد و دیگر به او توجه نکند و پیدایش نشود این افراد هر زمان که تمایل داشته باشند به طور ناگهانی رابطه شان را قطع می کنند.

آموزش مهارت های زندگی به کودکان ( 6 مهارت ضروری)

پس از تامین نیازهای اولیه کودکان بسیار اهمیت دارد تا آموزش مهارت زندگی صورت گیرد و مهارت های زندگی از اولویت های تربیتی می باشند، یکی از مهم ترین وظایف والدین تربیت فرزندان می باشد کودکانی که امروزه در محیط امن خانواده و تحت مراقبت والدین شان هستند به زودی وارد اجتماع می شوند و خانواده را تشکیل می دهند.


در این شرایط والدین الگوی فرزندان می باشد و تمامی رفتار و کارهایشان در ذهن کودک ثبت می شود و تاثیر بسیاری بر روی شخصیت فرد می گذارد در این شرایط والدین باید با مهارت های زندگی و آموزش های لازم آشنا شوند تا بتوانند به کودکان تربیت صحیحی را آموزش دهند، تربیت کودکان بسیار مهم می باشد و امری تخصصی و پیچیده می باشد، بنابراین بهتر است در مواقع حساس از مشاوره کودک کمک بگیرید تا اطلاعات کافی را در اختیار شما قرار دهند.


آموزش مهارت های زندگی به کودکان، یک کار ضروری

در آموزش مهارت ها، نقش مشاور متخصص به عنوان مکملی در کنار پدر و مادر می باشد و انسان گاهی اوقات به خاطر مشکلات زندگی اش در شرایطی قرار می گیرد که احساس شکست و ناامیدی می کند و به همین دلیل فکر می کند که سختی ها و مشکلات زندگی فراتر از آستانه تحمل او می باشد و او نمی تواند از پس این مشکلات برآید.


در بسیاری از اوقات به خاطر ارتباط با دیگران و رفتارهای برخی از افراد دچار استیصال می شوند و رفتارهای عجولانه و شتاب زده ای نشان می دهند تمامی این مشکلاتی که به وجود می آید به خاطر عدم اطلاعات و آگاهی آن ها و هم چنین ناپختگی و عدم آموزش مناسب مهارت های زندگی به کودکان می باشد.


فرزندان همیشه در  محیط خانواده باقی نمی مانند و دیر یا زود وارد اجتماع شده و با مشکلات ریز و درشتی رو به رو می شوند پس باید همان ابتدا مهارت های زندگی به فرزندان آموزش داده شود تا در آینده زندگی بهتری را برای خودشان بسازند، هم چنین یک مشاور با تجربه می تواند به شما کمک کند تا استعداد های کودک تان را کشف نمایید و بهتر با او ارتباط برقرار کنید.


مهارت های زندگی و آموزش آن ها به کودکان

برای این که کودکان در آینده زندگی بهتری داشته باشند باید روانشناسی کودک را در همه مراحل زندگی آن ها در نظر بگیریم، مهارت های زیادی وجود دارد که باید به کودکان آموزش داده شود که در ادامه این مقاله به توضیح برخی از آن ها می پردازیم.

آموزش مهارت ارتباط و تعامل با دیگران به کودکان

بچه ها به زودی بزرگ می شوند و وارد اجتماع شده و کار می کنند، ازدواج می کنند و با مسائل مختلفی رو به رو می شوند آن ها در صورتی می توانند به طور دقیق با مسائل و مشکلات کنار بیایند که از قبل برای آن ها آماده شده باشند در صورتی که کودک با خواهر و برادر و دوستانش تعامل داشته باشد در این حالت به صورت تمرینی و موثر خودش را برای مقابله و رویارویی با مشکلات آماده می کند.


کودکان باید بیاموزند در عین این که به دیگران احترام می گذارند و خودشان را کنترل می کنند باید حق دیگران را بگیرند و نظرشان را به راحتی بیان کنند، به طور مثال از کودکان بخواهید یکدیگر را نقاشی کنند و زمانی که یکدیگر را ناراحت کردند و او را رنجاندند قسمتی از نقاشی را پاره کنند در این حالت به آن ها می فهمانید که رنجاندن دیگران چه تاثیر بدی بر آن ها می گذارد و کودک تاثیر این کار را به خوبی متوجه می شود.

منبع:کانون مشاوران ایران-آموزش مهارت های زندگی به کودکان ( 6 مهارت ضروری)


وسواس فکری و اعتیاد به عشق

زمانی که وسواس فکری عملی بر ما غلبه می کند، قدرت اراده و میزان خرسندی از زندگی مان رو به ضعف و انحطاط می رود. در این اختلال، ما تحت تأثیر افراد و وقایع قرار می گیریم که در نتیجه به طور خودکار مشروح مکالمات و صحبت های گذشته را دوباره در ذهن مان شبیه سناریو منعکس می کنیم. هنگام مکالماتمان علاقه کمی به آنچه دیگران می گویند نشان می دهیم و فوراً سر صحبت وسواس و فراموشکاری مان را باز می کنیم تا بر مخاطبمان تأثیر بگذاریم. وسواس های فکری از نظر شدت تفاوت دارند. در وضعیت خفیف ما سعی در منحرف کردن حواسمان از محرک های مزاحم داریم؛ اما در وضعیت شدید، تفکرات بر وسواس غالب می شوند. همانطور که در حالت اضطراری وسواس قادر به کنترل هشیاری خود نیستیم و حتی با استدلال و منطق نیز قانع نمی شویم. تفکرات سرعتی پیش رونده و انتقالی یا تعمیمی دارند که از نگرانی های مداوم، خیال یا بررسی عکس العمل و کارها نشأت می گیرند. وسواس ها می توانند ذهن و عملکردمان را مخدوش کند. آنها می توانند افسار زندگی مان را به دست گیرند چنانچه از زمان، خواب و حتی روزها یا هفته های خاطره انگیز و فعالیت های مفید و زاینده غافل می شویم. وسواس ها موجب ناتوانی مان می گردند و گاهی اوقات ما را ملزم به انجام رفتارهای وسواسی از قبیل کنترل مکرر ایمیل ها، وزن یا درهای قفل شده می کنند. ما قادر به رسیدگی به خود و احساساتمان نمی باشیم و توانایی استدلال و حل مسئله را نیز نداریم. این گونه وسواس ها معمولا ریشه در ترس دارند.


بیشتر بخوانید: فرآیند عشق در مغز


وسواس و اعتیاد


وابستگی های روانشناختی از جمله اعتیادها بر جنبه های محیطی تمرکز دارند. اعتیادها شامل موارد الکلی مانند اعتیاد به شراب، اعتیاد به رابطه جنسی و اعتیادهای غذایی می شوند. تفکرات و رفتارمان حول مقصود اعتیادیمان می چرخد در نتیجه؛ واقعیت و درستی خودش را در لفافه ای از شرم می پیچد. لیکن، ما می توانیم به همه کس یا همه چیز وابسته شویم. دغدغه مان در احساس شرم این است که دیگران چگونه ما را ادراک می کنند که منجر به اضطراب و وسواس های نگران کننده‌ای از قبیل اینکه دیگران چطور راجع به اعمال گذشته، حال و آینده مان فکر می کنند، به ویژه قبل و بعد از هر گونه عملکرد یا رفتاری که دیگران هنگام تعیین وعده دیدار و بدقولی کردن بعد از آن می بینند. همچنین احساس شرم موجب ناامنی، شک، خود انتقادی، دودلی و احساس گناه غیرمنطقی می شود.


احساس گناه طبیعی همچنین می تواند معطوف به وسواس شود که آن نیز به روزها و ماهها شرم از خود می انجامد. احساس گناه طبیعی با تغییر و اصلاح رفتار کاهش می یابد اما، شرم در برابر تغییر مقاومت می کند به دلیل آنکه می گوییم ما بد هستیم نه اعمالمان و خود را مقصر می دانیم.

وسواس های فکری و رابطه ها


شخصیت های وابسته مشکلشان شامل وسواس در مورد فردی که دوست دارند و حمایت از او می باشد. افکار آنها ممکن است قابل کنترل نباشند و نگران شکل گیری رفتارهای الکلی باشند؛ در حالی که نمی دانند اعتیاد آنها به فرد مقابل مانند اعتیاد به الکل است. وسواس فکری می توانند منجر به اعمال اجباری برای کنترل دیگران شوند، مانند تعقیب کردن دیگران، خواندن دفترچه خاطرات، ایمیل ها یا مدارک فرد دیگری، آبکی کردن بطری نوشابه برای اینکه تاثیری نگذارد، جستجوی کلید، و یا داروهای مخدر. هیچیک از این موارد مفید و کمک کننده نیستند بلکه فقط موجب آشفتگی بیشتر و ناسازگاری می شوند. اکثر ما به فرد دیگری وسواس می شویم، بیش از آنکه به خودمان و فرو رفتن در باتلاق نابودی بیندیشیم. وقتی دیگران حالمان را می پرسند ممکن است فوراً موضوع را به فردی که ذهنمان را درگیر کرده؛ معطوف کنیم.


در رابطه های رمانتیک جدید فکر کردن در مورد کسی که دوستش داریم تا حدی عادی است، اما برای افراد وابسته به این حالت نمی ماند. زمانی که نگران و دلمشغولی وجود ندارد ممکن است ما به جهت گیری شریکمان وسواس شویم یا از دست نوشته هایی تهدید آمیز را برای لطمه زدن به رابطه استفاده کنیم. همچنین، وسواس فکری ما ممکن است از روی فرح بخشی مانند خیالبافی ها در مورد افسانه، رابطه جنسی یا کسب مقام و قدرت باشد.


ممکن است آن نوع رابطه یا شخص خواهان و مطلوبمان را تجسم کنیم. تفاوت زیاد بین تخیلات ما و واقعیت ممکن است حاکی از آن باشد که ما در زندگی مان غرق شده ایم. برخی از وابستگی ها به عنوان عشق یا دوست داشتن وسواسی فرض می شوند. آنها ممکن است روزی چند بار با کسی که عاشقش هستند تماس بگیرند، و خواستار توجه و واکنش های او باشند و به آسانی نیز او را  مورد آسیب، طرد یا بی اعتنایی قرار دهند. در واقع؛ در کل این عشق و دوست داشتن نیست بلکه اظهار درماندگی مستلزم پیوند و فرار از تنهایی و پوچی درونی است. عشق وسواسی معمولاً به شکلی متفاوت به فرد دیگری ضربه می زند. در یک عشق واقعی پذیرفتن شخص دیگری مطرح است و  اینکه برای خواسته هایش احترام قائل می شود.

منبع:کانون مشاوران ایران-وسواس فکری و اعتیاد به عشق


مقاله با کتک کاری کودکان

ممکن است عجیب به نظر برسد که کودکانی که به دیگران صدمه می‌زنند  در واقع کودکانی ترسو هستند!


ترس‌هایی که منجر به ایجاد مشکل در کودک آسیب رسان می شود،معمولا ریشه در تجارب ترس اولیه در زندگی اش دارد، با وجود اینکه کودک به هیچ وجه ترسو به نظر نمی رسد!


کودک وحشت زده برای مدیریت ترسش،رفتارهای پرخاشگرانه ای را تولید می کند که این رفتارها هر زمانی که او احساس تنش کند،شعله ور می شوند.به جای گریه یا صحبت کردن،وقتی که از چیزی می‌ترسد،وحشت زده و هول می شود،و این امر ترسش را تشدید می کند طوری که نمی تواند درخواست کمک کند.


به منظور کمک به یک کودک ترسو،لازم نیست که حتما دلیل ترسو بودنش را بدانید.آنچه که لازم است انجام اقداماتی  برای افزایش حس ایمنی اش و برقرار کردن ارتباط با شماست،چه پدر مادر او باشید چه یک مراقب و یا یک دوست محبوب او.همچنین شما باید اقداماتی برای جلوگیری از هرگونه اسیب رساندن تکانشی او به دیگران انجام دهید.


برای مدیریت رفتار کودک خود بیشتر بخوانید:


راهبردهای فرزند پروری برای کودک و نوجوان با اضطراب اجتماعی


همانگونه که شما با او ارتباط برقرار می کنید و از او محافظت می کنید، کودک احساسات اتشینی که وی را به کتک زدن سوق می دهد با شما در میان می گذارد. گوش دادن به احساسات یک کودک در حالی که مانع از آسیب رسانی او به شخص دیگری می شوید،به او اجازه می دهد تا ترس های پنهانش را آزاد کند.بنابراین او آرام می شود و به دیگران به عنوان دوستانش نگاه می کند نه به عنوان یک تهدید. در زیر روش هایی برای مقابله با این رفتارهای ذکر شده اند:


اول، یک ارتباط قوی تر بسازید:


فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و کامل تر ایجاد کنید.صرف کردن زمان های خاص برای او ابزاری است که برای ایجاد ارتباط،ایده آل است.اگر او بچه خودتان است،تلاش کنید که یک زمان خاص کوتاهی  را در همان اوایل روز به او اختصاص دهید،شاید به محض بیدار شدن،به طوری که کودک شما روز را با پیشنهاد شما درباره ی آنچه که او می خواهد برای 5 یا 10 دقیقه اول روز انجام دهد،آغاز کند.این کار را با صمیمیت انجام دهید،با مهربانی به او توجه کنید.


این کمک می کند که یک کودک بفهمد که برای شما مهم است،حتی با وجود خواهرو برادرهای دیگر،یک برنامه ی صبحگاهی و یا تماس های تلفنی در ابتدای روز که شما باید به آنها هم بپردازید.


اگر کودک فرد آشناییست که جزء خانواده شما نیست،تلاش کنید که در اولین فرصتی که او را دیدید برایش زمان ویژه ای در نظر بگیرید و به او اهمیت دهید.


برای مثال،در زمان بازی ،شما ممکن است تعدادی بازی پرسرو صدا یا بازی هایی مثل قایم باشک را برای ارتباط برقرار کردن بین بچه هایی که با هم بازی می کنند راه بیاندازید.خودتان را به جمع آنها اضافه کنید، روی زمین بنشینید و با آنها به شکلی محبت آمیز بازی کنید.اگر می‌توانید با برعهده گرفتن نقش فردی که قدرت کمتری دارد باعث خنده و شادی آنها شوید،شرایطی فراهم کنید که  بچه ها با هم به منظور”دستگیرکردن”شما با بالش ها یا بادکنک ها، یا با بیرون پریدن از جایی که  در بازی قایم باشک برای “ترساندن” شما قایم شده اند،با هم همکاری کنند.


وقتی آنها می خندند(بدون اینکه غلغلک شوند) و حس”برنده” شدن دارند،این نشان می دهد که شما امر اهمیت دادن به آن ها را به خوبی انجام داده اید.خندیدن و احساس ایمنی و قدرت بچه ها که نتیجه ی اهمیت دادن به آنهاست،کمک می‌کند که با هم پیوند داشته باشند و تنش هارا کاهش می دهد و این امر به آنها کمک می کند که در حضور شما احساس امنیت و ارزشمندی و اطمینان خاطر داشته باشند.

در یک گردهمایی خانوادگی،شما ممکن است یک بازی گرگم به هوا و یا “من می خواهم شما را بگیرم” که بچه ها می توانند در آن برنده شوند،راه بیاندازید.برای مثال،شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید به آنها نشان دهید که یک خرس بزرگ هستید.اما تلوتلو بخورید و مغلوب شوید ونشان دهید که از آنها شکست خوردید.ان ها عاشق این هستند که بهتر از شما باشند.سپس آنها را نوازش کنید و مطمئنشان کنید که آنها از شما بهترند.درحین بازی با انها تماس چشمی برقرار کنید.توسط آنها گول بخورید اما دوباره بلند شوید و تلاش کنید.این نوع بازی منجر به ایجاد احساس قدرت خالص در این نوع کودکان می شود.


یک کودک ممکن است در طول زمان بازی فرصتی پیدا کند تا ناراحتیش را به شیوه ای عملی تر نشان دهد،او ممکن است با آرنج محکم به شما ضربه بزند،یا در کلوچه ای که به او تعارف می کنید نقصی پیدا کند،یا به چشم های شما خیره شود و شروع کند با مداد رنگی دیوار خانه تان را خط خطی کند.وقتی شما به ارامی به او نزدیک می شوید تا محدودیت هایی را برای او ایجاد کنید، دلیلی برای گریه کردن،اوقات تلخی پیدا می کند.این ابراز احساسات در واقع شروعی برای درمان احساساتیست که او به همراه دارد، و به احتمال زیاد همان احساساتی هستند که گاهی اوقات اورا تحریک به صدمه زدن می کنند.

منبع:کانون مشاوران ایران-مقاله با کتک کاری کودکان