با کودک سه ساله ام چگونه برخورد کنم؟

دوران طلایی تربیت را از دست ندهید!

بر اساس روانشناسی رشد کودک، ۵ سال اول زندگی از جمله مهم ترین و تاثیرگذارترین دوره های رشدی هستند.


 کودک در این سن، پایه های اساسی شخصیت خود را در تعامل با اطرافیان و به ویژه والدین شکل می دهد و می توان گفت طلایی ترین سنین تربیت کودک، ۵ سال ابتدایی رشد است.


لازم است بدانید که در این سن، کودک به لحاظ شناختی، دارای تفکر عینی است.


به این معنی که او نمی تواند مفاهیم انتزاعی را درک کند و لازم است با او کاملا شفاف و واضح صحبت کنید.


اگر به عنوان والد بتوانید الفبای صحیح تربیتی را از همین سن، اجرا کنید، فرزندتان در سنین بالاتر کاملا خودتنظیم و مسئولانه رفتار خواهد کرد .


بدین طریق از بسیاری از مشکلات رفتاری مانند لجبازی، بدرفتاری، دیگر آزاری، بی نظمی و خودمحوری دور خواهد ماند


آیا الفبای تربیت کودک را می دانید؟

اگرچه امروزه شروع هر کاری، نیازمند داشتن حدی از تخصص و مدرک است، اما فرزند پروری به عنوان سخت ترین و حساس ترین امر، مدرک خاصی را نمی طلبد.


همین مساله باعث شده است تا تعداد زیادی از افراد، بدون توجه به مهارت های خود اقدام به فرزند آوری کنند و به دلیل بی مهارتی و نداشتن سواد تربیتی کافی، در تربیت کودک کلافه شده و در اغلب موارد او را مقصر بدانند.


باتوجه به جدیدترین اصول تربیتی کودک،اگر از اصول     گانه ی زیر آگاه باشید و در عمل به رعایت آن ها بپردازید.


می توانید اطمینان داشته باشید که مسیر تربیتی کودک به خوبی طی خواهد شد و بحران های رشدی را یکی پس از دیگری با موفقیت طی خواهید کرد.


۱)تنبیه ممنوع

آیا شما نیز از ان دسته والدینی هستید که اعتقاد دارید، تنبیه، کودک را حرف شنو و مطیع می کند؟


به عنوان متخصص امر فرزند پروری لازم است این باور نخ نما شده را برای همیشه از ذهن تان بیرون کنم.


در حقیقت تنبیه مانند آتش زیر خاکستر عمل می کند.


کودک تنبیه شده صرفا در حضور پدر یا مادر تنبیه کننده رفتار مورد انتظار را نشان می دهد و بلافاصله پس از غیبت آن ها، رفتارهای قانون شکنانه را آغاز می کند.


بر اساس اصول تغییر و اصلاح رفتار، بزرگ ترین ضرر تنبیه، مخدوش کردن “ارتباط” شما با فرزندتان است.


اگر رابطه را به عنوان مهم ترین کلید فرزندپروری در نظر بگیریم، از دست دادن آن می تواند مسیر تربیت فرزندتان را روز به روز سخت تر و مبهم تر کند.


بنابراین لازم است به عنوان اولین اصل، تنبیه را برای همیشه فراموش کنید و به دنبال راه حلی به جز آن باشید.جدیدترین روش های روانشناسی کودک


۲) از تشویق به درستی استفاده کنید

برخی از والدین که از اثرات ویرانگر تنبیه آگاه شده اند، آن را از عادت های رفتاری خود حذف کرده اند اما برای کوچک ترین کاری کودک را تشویق می کنند.


این دسته از والدین کودک را مانند رباتی فرض می کنند که باید برای هر حرکتی تشویق شود و این باور منجر به فرسودگی آن ها در امر فرزند پروری خواهد شد.


والدین معتقد به تشویق، گاهی تا حدی از این ابزار استفاده می کنند که کودک به طور کلی نسبت به هرگونه تشویق مادی و غیرمادی مقاوم می شود و هیچ چیز برایش جذابیتی نخواهد داشت.

جدیدترین اصول تربیت فرزند در حال ترویج این اعتقاد هستند که تشویق نیز دارای اصول مخصوص به خود است.


به عنوان مثال ممکن است مادری را دیده باشید که به فرزندش می گوید ” اگر غذاتو خوب بخوری، برات فلان عروسک رو می گیرم”.


مادر ممکن است چنین استدلال کند که من در حال به کاربردن اصول تشویق هستم در حالی که سخت در اشتباه است.


کودکی که غذایش را به خوبی بخورد، از پیامد طبیعی ان که احساس سیری است، لذت خواهد برد، بنابراین استفاده از تشویق های بیرونی مانند شکلات و عروسک و …


نه تنها بی فایده است بلکه بسیار مخرب خواهد بود  و کودکی لجباز، روشه گیر و زورگو به بار می آورد.


به یادداشته باشید که تشویق نیز می تواند به اندازه ی تنبیه، مخرب باشد مگر آنکه از آن به درستی استفاده کنید.

منبع:کانون مشاوران ایران-با کودک سه ساله ام چگونه برخورد کنم؟


آموزش کودک و نوجوان

دراین مقاله با عنوان آموزش کودک و نوجوان، مفهوم آموزش را برای زمینه های اصلی که به حوزه تربیتی (شناختی ،هیجانی، جنسی، رفتاری و اجتماعی) مربوط می شود به کار نبرده ایم و قصد داریم ضرورت آموزش کودک و نوجوان را در چهار حوزه  به شرح زیر مورد بررسی قرار دهیم:


۱- آموزش خلاقیت


۲- آموزش زبان دوم


۳- آموزش موسیقی


۴– آموزش ورزش


زیرا در کشور ما نظام آموزشی با تمرکز بر امتحانات ورودی دانشگاه ها تنظیم شده و چندان به توانمندیهایی که بر عملکرد های کلی فرد تاثیر دارد نمی پردازند و لذا ضرورت آموزش توسط والدین از سنین پیش دبستانی را پر رنگ می کند. اکنون به شرح هر حوزه به شکل اجمالی می پردازیم.


آموزش خلاقیت:

یکی از چالش های والدین پرورش کودکی خلاق و با هوش است . فرزندی که مستقل و موفق که به درجاتی عالی تحصیلی نائل آمده است و تفکر خلاق از جمله تفکرات برتر محسوب می شود والدین خواهان بهترین ها برای فرزند خود هستند و اگر تفکر خلاق تفکر برتر است پس هر والدی خواهان آموزش آن به فرزندش می باشد اما خلاقیت را از چه سنی به کودک می توان آموخت ؟شیوه های آموزش آن چگونه است؟


تقریبا از ۵ سالگی سن مناسب آموزش خلاقیت آغاز  می شود کودکان در این سنین از قوه تخیل خوبی برخورداند و گاهی والدین از مواجهه با این تخیلات گیج و گنگ می شوند ، اما بهترین زمان است که به تخیلات کودک خود گوش فرا دهند او را ترغیب کنند تا توضیحات اضافی بدهد و حتی به طرح سوالاتی از کودک بپردازند. خود الگوی باشند که با یک اسباب بازی فقط یک جور بازی نکنند در نقاشی ها ایده اینکه آیا می شود آسمان را رنگ دیگری کشید را بیان کنند تا کودک را به تفکر ترغیب کنند.


علاوه بر این وظیفه والدین است که خلاقیت کودک را شناسایی و از آن حمایت کنند مثلا اگر شاهد یک نقاشی باشند که سیب ها بنفش کشیده و آسمان سبز کشیده شده باشد نباید کودک را به اشتباه کردن متهم و  به اینکه باید از واقعیت تعبیت کند ترغیب کرد، این نوعی از خلاقیت است لذا بر والدین واجب است در اینجا خلاقیت کودک را شناسایی و از آن حمایت کنند و با گفتن  جملاتی؛ درک خود را از نقاشی کودک ابراز کنند. علاوه بر این تفکر خلاق بدین جهت از جمله تفکرات برتر است که در بعد رفتاری، هیجانی و تصمیمات فرد بروز می کند . فرد خلاق تصیمات بهتری می گیرد با مشکلات بهتر برخورد می کند و حل مسئله بهتری نیز دارند ، چرا؟ زیرا  می تواند به انواع راه حل ها ، حتی آنهایی که تا به حال به ذهن کسی خطور نکرده است فکر کند و چه کسی این تفکر را و از چه زمان به او آموخته است؟ والدین و آموزگاران و مربیان از دوران کودکی و سالهای پیش از دبستان از حدود ۵ سالگی. وقتی کودک دچار مشکل می شود و مثلا اسباب بازی اش خراب می شود و گریه و دادش بلند می شود چه راه حل هایی وجود دارد، اینکه ببریم پیش بابا بزرگ اگر شد درستش کنیم ، خریدن یک اسباب بازی تازه ، بازی جدیدی با همان اسباب بازی خراب و …خلاقیت به کودک می آموزد تا با مشکلات ، آسان تر و با ذهن بازتری برخورد کند و مغلوب مشکلات نشود بنابراین وقتی به فرزند خود خلاقیت را می آموزید به او آموزش داده اید تا در آینده فردی موفق تر و زندگی راحت تر و شادتری داشته باشد ، لذا بر والدین واجب است که به کودک خود خلاقیت را بیاموزند.


آموزش زبان دوم:

با توجه به اینکه در قرن حاضر در دهکده جهانی زندگی می کنیم و نیاز به ارتباط با سایر مردمان کشورها در هر رشته و حوزه ای مطرح است لذا یکی از دغدغه های والدین آموزش زبان دوم به کودک خود می باشد اینکه از چه زمان شروع به آموزش زبان دوم کنند؟ در مورد زمان دقیق آموزش زبان دوم توافق نظری وجود ندارد، اما آنچه واضح و روشن است این است که قبل از اینکه زبان اول یا همان زبان مادری پیشرفت لازم را نکرده یا اینکه زبان مادری جا نیفتاده و کودک تسلط کامل بر زبان مادری پیدا نکرده باشد ،مانند کودکانی که هنوز برخی حروف را به جای هم استفاده می کنند یا حرف خاصی را نمی توانند تلفظ کنند یا برخی کلمات را جابه جا ادا می کنند هنوز آماده آموزش زبان دوم نیستند به عبارتی دیگر زبان اول یا همان زبان مادری به عنوان پایه برای یادگیری زبان دوم محسوب می شود کودکی که در زبان مادری مشکل دارد در یادگیری زبان دوم نیز موفق نخواهد شد. آموزش بی موقع زبان دوم باعث  می شود یادگیری زبان اول با تاخیر و مشکل همراه شود و فرد در یادگیری زبان دوم نیز دچار دیر آموزی شود.


در بررسی های انجام شده سن ۵ سالگی به عنوان زمان مناسب برای آموزش زبان دوم انتخاب شده است زیرا کودک از لحاظ رشد حنجره به درجه مناسبی رسیده است تا هم زبان دوم را به خوبی صحبت کند و هم در ادای زبان مادری به درجه ای از تسلط رسیده است. در آموزش زبان دوم کودک نباید تحت فشار باشد و میزان یادگیری او اهمیتی ندارد  بلکه شروع و ایجاد اشتیاق و علاقه در کودک برای یادگیری زبان دوم بسیار مهم است با توجه به تفاوت دیدگاه در مورد شروع آموزش زبان دوم مجموع تحقیقات نشان داده شروع آموزش بعد از ده سالگی موفقیتی در بر نخواهد داشت و اگر خیلی زود شروع شود منظور دو یا سه سالگی است ممکن است تداخل در یادگیری زبان اول ایجاد کند . نتایج بررسی های متخصصان آموزش کودک نشان داده که کودکانی که زبان دوم را می آموزند در حل مسائل پیچیده خلاقیت، تبحر بیشتری دارند و قوه استدلال ، درک و توانایی ذهنی آنها پیشرفته تر از همسالانشان است.

آموزش موسیقی:

امروزه تحقیقات نشان داده است که موسیقی اثر مثبتی بر رشد مغز در مراحل مختلف از دوران جنینی تا سالمندی دارد و همچنین اثر مثبت موسیقی بر روی سیستم های حسی ، حرکتی ، هیجانی، هوشیاری و عاطفی دارد. موسیقی قدرت تخیل و تمرکز کودک را تحریک و اثر مثبتی بر آن دارد . روانشناسان کودک نیز تاکید می کنند که آموزش موسیقی در سنین پایین منظور سالهای پیش از دبستان می باشد در بالا بردن سطح هوش و توانایی های ذهنی موثر است و باعث تقویت در پاسخدهی شنوایی و حافظه کودک می شود همچنین این کودکان در درس ریاضیات پیشرفت تحصیلی بالاتری دارند. در یک تحقیق مشخص شده است احتمال قبولی در رشته پزشکی و شیمی توسط دانشجویانی که یک ساز موسیقی می نوازند بالاتر است زیرا یادگیری موسیقی در سنین پایین باعث افزایش سرعت پردازش می شود.


دلیل تاکید بر آموزش موسیقی زیر سن ۷ سالگی نوعی توانایی پایه است به نام BMC(Basic Music Competence) یعنی توانایی خارج نخواندن و با ریتم پیش رفتن. هیچ کودکی بدون این توانایی نمی تواند ساز بنوازد و این توانایی به شرطی در کودک ایجاد می شود که والدین تجربه گوش دادن به درست خواندن و درست نواختن و حرکت با ریتم درست را در سال های اولیه یعنی حدود سه تا پنج سالگی در اختیار کودک قرار دهند و بهترین سالهای شروع آموزش موسیقی که عمدتا شناخت اصوات زیر و بم و ریتم می باشد و همچنین آموزش ارف بین سه تا پنج سالگی است.


آموزش ورزش:

در حالیکه بسیاری از سلولهای بدن می توانند از منابع مختلفی برای تامین انرژی مورد نیاز خود استفاده کنند اما سلول های مغزی تقریبا فقط از گلوکز برای انرژی زایی استفاده می کنند.

منبع:کانون مشاوران ایران-آموزش کودک و نوجوان


چگونه رابطه موثر تری با همسرتان داشته باشید؟

چگونه ارتباط موثری با همسر خود داشته باشیم؟ رابطه مانند تنفس طبیعی، نیازمند توجه و آگاهی است.


فرآیند ارتباطی یک سیستم دایره‌ای است که خود را تغذیه می‌کند و زمانی که عناصر در بازی با یکدیگر به شیوه‌ای هماهنگ و به سمت جهت‌های مشترک حرکت می‌کنند، ارزش مثبت و عملکردی به خود می‌گیرد.


برعکس، زمانی ارزش منفی و ناکارآمدی به خود می گیرد که عناصر درگیر به شکلی ناهماهنگ با یکدیگر ترکیب شوند و به سمت جهات غیر مشترک گرایش پیدا کنند و به «آشوب» شکل دهند.


ارتباط موثر چیست؟

ارتباطات را می توان به عنوان پلی که افراد را به یکدیگر متصل می کند، ترسیم کرد، ماده ای که پل از آن ساخته شده است ترکیبی از ویژگی هایی است که متعلق به افرادی است که با یکدیگر در تماس هستند. استحکام و جهت پل به عناصر مختلف در بازی بستگی دارد.


در این میان، توانایی گوش دادن ، ماهیت احساسات شخصی، باورهای هر یک، اتوماسیون های ایجاد شده در جریان تجربه زندگی، انتظارات فردی، ترس ها، امیدها.


وقتی پل ها ضعیف هستند، یکی به سختی موفق می شود به دیگری برسد. فاصله ای پدیدار می شود که رسیدن به نقطه ای را که بتواند تنش ها، دردها و ترس ها را کاهش دهد، پیچیده، دشوار و گاهی غیرممکن می کند.


مشکلات ارتباطی زوجین

این وضعیتی است که بسیاری از زوج های مشکل دار با آن روبرو هستند.


در ازدواج‌های بحرانی، لذت گفتگو در انبوهی از تظاهرات عصبانی، ایده‌های نادرست، سوء تفاهم‌ها از بین می‌رود. نگاه‌های آگاهانه، کنایه‌های شوخ‌آمیز و رمزهای شخصی جای خود را به نگاه‌های خشمگین، مراجع انتقادی و تهدیدهای پنهان می‌دهد.


ریتم گفت و گو زمانی که تفاوت در سبک های مکالمه، منافع و دیدگاه های متضاد، سوء تفاهم ها در یک رابطه انباشته می شود، به تدریج به هم می خورد.


بسیاری از زوج ها فاقد مهارت های خاص گفتگوی زناشویی هستند و در نتیجه ناخواسته باعث ساییدگی ها، سوء تفاهم ها و ناامیدی های مداوم می شوند.

مشاهده اینکه در زوج های بحران زده «ارتباط وجود ندارد» به کلیشه تبدیل شده است، اما حقیقت زیادی در آن وجود دارد.


رابطه موثر شاد زوجین

از دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، تحقیقات نشان داده است که زوج‌های شاد و ناراضی ، و همچنین زوج‌های باثبات و آن‌هایی که در معرض خطر طلاق هستند، تا چه حد از نظر تعامل و سبک ارتباطی متفاوت هستند.


سبک تعامل در زوج‌های ناراضی با ناهماهنگی بیشتر و ارتباط نامطلوب‌تر هم در سطح آنالوگ (غیر کلامی) و هم در سطح دیجیتال (کلامی) مشخص می‌شود، حتی اگر منفی غیرکلامی به طور کلی به میزان بیشتری مشاهده شود.


اغلب مشکلات کدگذاری سیگنال ارتباطی وجود دارد. زوج‌های ناراضی، در واقع، سبک ارتباطی دارند که با اختلاف بیشتر بین محتوای مورد نظر و تأثیر درک شده مشخص می‌شود،


به طوری که اغلب اتفاق می‌افتد که زوج‌های تحت درمان اغلب پیام‌های خنثی یا منفی را قضاوت می‌کنند که در عوض با نیت مثبت از طریق انتقال داده می‌شوند. شریک علاوه بر این، سبک تعاملی آنها با یک “منفی” قوی و در عین حال با سطح پایین “مثبت” مشخص می شود.


روابط موثر در زوج های خوشبخت

رضایت، تعارف، همدلی، ابراز محبت، علاقه، تمجید و توجه در زوج های ناراضی نسبت به زوج های خوشبخت کمتر است. از سوی دیگر، روابط متقابل در زوج های ناراضی با طعنه، انتقاد، القاب تحقیرآمیز و تحقیرآمیز، اختلاف نظر، نگرش های دفاعی، بی توجهی، بی علاقگی، تهدید و ارعاب مشخص می شود. علاوه بر این، رفتارهای آشتی و تنظیم تعارض مانند تغییر موضوع، نقل قول، پذیرش و غیره کمتر دیده می شود.


ارتباط نامناسب زوجین

به لطف کار گاتمن (۱۹۷۶، ۱۹۹۴) توضیح نظری در مورد تعامل و ارتباط بسیار نامناسب در زوج های ناراضی اصلاح شده است. بر خلاف تحقیقات اولیه، که خود را محدود به توصیف تفاوت‌های ذکر شده بین زوج‌های ناراضی و شاد به لحاظ کمی منفی یا مثبت می‌کرد، گاتمن عمدتاً توانایی زوج‌ها را برای جبران تعاملات منفی با زوج‌های مثبت بررسی کرد.


نویسنده بر اساس نظریه تعادل در ازدواج (“تئوری تعادل”)، پنج زیر گروه را در زوج های شاد و ناشاد فرض می کند که به طور قابل توجهی در سبک های تعامل آنها متفاوت است.


هر قدر هم که آدم تلاش کند، نمی تواند در برقراری ارتباط کوتاهی کند.

فعالیت یا عدم فعالیت، کلمات یا سکوت

همگی دارای ارزش پیام هستند:

آنها بر دیگران تأثیر می گذارند و دیگران

نیز به نوبه خود نمی توانند

به این ارتباطات پاسخ ندهند

و از این طریق نیز ارتباط برقرار می کنند.


پل واتزلاویک


در حالی که زوج‌های ناپایدار و زوج‌های تأییدکننده ، و همچنین زوج‌های اجتناب‌کننده، با چشم‌انداز ازدواج نسبتاً پایدار متمایز می‌شوند، زوج‌های متخاصم و زوج‌های متخاصم جدا در معرض خطر بالای طلاق هستند.

از تعاملات منفی دور شوید

به گفته گاتمن (۱۹۹۴)، تعداد تعاملات منفی به خودی خود برای پیش آگهی تعیین کننده نیست، بلکه توانایی تنظیم زوج به منظور تعدیل متعادل است. طبق مطالعات وی، زوج های باثبات نسبت مثبت به منفی ۵:۱ دارند.


از نتایجی که از یک مطالعه توسط روانشناس پاتریشیا نولر (۱۹۸۰) به دست آمد، تفاوت ها در رابطه با درک ارتباط بین زوج هایی که سازگاری زناشویی خوبی دارند و آنهایی که در مشکل هستند مشهود است.


زوج‌های ناراضی، در واقع، پیام‌های همسرشان را با دقت کمتری نسبت به زوج‌های شاد رمزگشایی می‌کردند، اما در عوض می‌توانستند پیام‌های غریبه‌ها را به خوبی زوج‌های شاد رمزگشایی کنند. از اینجا می توان استنباط کرد که کل فرآیند ارتباط که خارج از ازدواج به خوبی انجام می شود، در زوج های بحران زده کار مثبتی ندارد.

منبع:کانون مشاوران ایران-چگونه رابطه موثر تری با همسرتان داشته باشید؟


چگونه همسرتان را با حداقل هزینه شاد کنید؟

خوشحال کردن همسر کار سختی نیست. تعجب خواهید کرد که چگونه تغییرات ساده می تواند در رابطه شما جادو کند و او را در تمام طول روز درخشان نگه دارد.


روش های خوشحال کردن همسر

۱٫ شنونده خوبی باشید

گاهی اوقات وقتی همسرتان چیزی را با شما در میان می گذارد، انتظار راه حلی ندارد. او به سادگی می خواهد آرام شود. تنها کاری که باید انجام دهید این است که بدون قضاوت به او گوش دهید، او را در آغوش بگیرید و به او بگویید که در کنارش هستید.


۲٫ بداند که او چه می خواهد

به آنچه همسرتان دوست دارد توجه کنید – صبحانه در رختخواب، گل، دسر در پایان روز، گوش دادن به آهنگ خاصی برای استراحت، یا یک فنجان قهوه در شب. یا شاید او فقط از شما می خواهد که صندلی توالت را پایین بیاورید یا حوله خود را آویزان کنید.


انجام چنین کارهای کوچکی نیز می تواند باعث شود او احساس کند که او را درک می کنید.بیشتر زنان احساساتی هستند و مشتاق در دسترس بودن عاطفی شریک زندگی خود هستند. 


۳٫ او را اغلب در آغوش بگیرید

چه زمانی که به سر کار می روید یا برمی گردید، مطمئن شوید که او را محکم بغل کرده اید و عشق و قدردانی خود را به او نشان می دهید. با آغوشت او را نازش کن لمس فیزیکی و ژست‌ها می‌تواند کمک زیادی به شما کند. یک نوک بر لب، گیلاس بالای آن است!


۴٫ خودتان را اصلاح کنید

الان هم مثل قبل از ازدواج به ظاهرتان توجه می کنید؟ اگر این کار را نمی کنید، باید کمی وقت بگذارید و او را با ظاهر آراسته و عطر خوب خود تحت تأثیر قرار دهید. به او بفهمانید که هنوز ارزش تحت تاثیر قرار دادن را دارد.


۵٫ از او تعریف کنید | شاد کردن همسر

تعریف و تمجید یک راه عالی برای افزایش اعتماد به نفس است. او را به خاطر دستاوردها، ظاهر، مهارت‌ها و همه چیزهایی که او را خاص می‌کند تعریف کنید.


این کار را در تنهایی و همچنین زمانی که در مقابل همکاران، دوستان و اقوام هستید انجام دهید. این به او نشان می دهد که شما او را تحسین می کنید و از اینکه دیگران بدانند چقدر دوستش دارید نمی ترسید.


۶٫ برای او آشپزی کنید

پختن یک وعده غذایی برای همسرتان روشی آزموده شده برای ایجاد احساس خاص و شادی در اوست. می توانید برای او یک غذای عاشقانه یا یک غذای ساده که دوست دارد درست کنید. تلاش و حرکات شما بیشتر از سلیقه شما به حساب می آید.


۷٫ به او اعتماد کنید | خوشحال کردن همسر

تردیدها و فرضیات نادرست موانع غیرضروری در یک رابطه ایجاد می کند. وقتی هیچ مدرکی برای اثبات آن ندارید از اظهارات غیرمسئولانه خودداری کنید. بازجویی غیر ضروری از او یا بررسی وسایل شخصی او باعث ناامیدی او می شود. در عوض، به او اعتماد کنید و کاری کنید که او احساس ارزشمندی کند.


۸٫ قرارهای عاشقانه و رانندگی طولانی را برنامه ریزی کنید

ممکن است متوجه نباشید، اما همسرتان بیشتر وقت خود را صرف شعبده بازی بین مسئولیت های خانوادگی و کاری می کند. با برنامه ریزی یک قرار عاشقانه یا یک رانندگی طولانی فقط با شما دو نفر، به او استراحتی بدهید که بسیار مورد نیاز است. همچنین می‌توانید فعالیت‌هایی را در فضای باز برنامه‌ریزی کنید که هر دوی آنها سرگرم‌کننده هستند.


۹٫ او را با هدیه غافلگیر کنید

لازم نیست منتظر سالگرد خود باشید تا او را با هدایایی غافلگیر کنید. او از دریافت سورپرایزهای شما بسیار خوشحال خواهد شد، حتی اگر گران نباشند. چیزی سرگرم کننده، عجیب و غریب یا مفید به او هدیه دهید – شما بهتر می دانید چه چیزی به او بدهید!


۱۰٫ مهربان باشید

با همسرتان با مهربانی، شفقت و مهربانی رفتار کنید. از لحن تند یا زبان بی محبت و قضاوت استفاده نکنید. مهربانی شما باعث می شود که او راحت تر به روی شما باز شود. همچنین جوانمرد باشید (درها را به روی او باز کنید یا صندلی او را بالا بکشید) و مراقب زمان و تعهدات او باشید.


۱۱٫ او را بدیهی نگیرید

در روابط بلندمدت، زوج‌ها اغلب فراموش می‌کنند که شریک زندگی‌شان چقدر اهمیت دارد. همسرت برای شما و خانواده فداکاری های زیادی می کند. هرگز کارهای کوچکی که او برای شما انجام می دهد را فراموش نکنید. سپاسگزار باشید و قدردانی خود را با یادداشت های تشکر یا حرکات کوچکی که نشان می دهد سهم او ارزشمند است ابراز کنید.


۱۲٫ صبور باشید

اگر همسرتان فراموش کرد مایکروویو را خاموش کند یا اشتباهات جزئی ایجاد کرد، آن را بزرگ نکنید. در عوض، بی سر و صدا از آنها مراقبت کنید بدون اینکه او را سرزنش کنید یا در این مورد به او استرس وارد کنید.


۱۳٫ برای او بایستید

اگر متوجه شدید که کسی سعی دارد او را پایین بیاورد یا او را مسخره کند، آن را نادیده نگیرید. برای او بایستید دفاع از او زمانی که احساس می کند آسیب پذیر است به او نشان می دهد که شما همچنان از او محافظت می کنید و زمانی که او بیشترین نیاز را به شما داشته باشد در آنجا خواهید بود.


۱۴٫ صادق و وفادار باشید

وفاداری و صداقت به هر دو صورت عمل می کند: همانطور که انتظار دارید به او وفادار و صادق باشید . همه چیز را شفاف نگه دارید، ارتباطات را باز نگه دارید و در مورد اتفاقات روزمره زندگی خود صحبت کنید. او قدردانی خواهد بود که در جریان است.

۱۵٫ از او تشکر کنید

حتی از کارهای کوچکی که او برای شما انجام می دهد قدردانی کنید – برای شما یک فنجان چای درست می کند یا چیزهای مهم را به شما یادآوری می کند. تصور نکنید که او از قبل می داند که چقدر از او قدردانی می کنید. شنیدن شما که می گویید خیلی پیش می رود. او قدردانی خواهد کرد که این حرکات کوچک نادیده گرفته نمی شوند.


۱۶٫ به سهم خود از کارهای خانه انجام دهید

خواه همسر شما خانه دار باشد یا شغل تمام وقت داشته باشد، وظایف خانه تنها به عهده او نیست. در ازدواج شریک مساوی باشید و کارها را بین خود تقسیم کنید. به عنوان مثال، اگر او از خرید مواد غذایی مراقبت می کند، می توانید لباس های شسته شده را انجام دهید.


۱۷٫ برای او گل بخرید

این ژست محبت آمیز به دور از کلیشه است و مطمئنا مورد قدردانی او قرار خواهد گرفت. با این حال، لازم نیست منتظر یک موقعیت خاص باشید. در عوض، زمانی که او انتظارش را ندارد، او را با یک دسته گل یا یک گل رز غافلگیر کنید. این ژست است که اهمیت دارد.گاهی لازم نیست برای همسرتان چیزی بیاورید. فقط گوش دادن به مشکلات او کارساز است.

منبع:کانون مشاوران ایران-چگونه همسرتان را با حداقل هزینه شاد کنید؟


پیشرفت املاء کودکان

کودکان خردسال به نشانه ای اشاره می کند که شامل حرفی از نام او است و فریاد می زند«پدر این اسم من است!) یا روی قطعه کاغذی چیزی خط خطی می کند و با غرور اعلام می کند که من نوشتم«مادر بزرگم را دوست دارم» ، این آغاز راه او برای موفق شدن به عنوان کتاب خوان و نویسنده است. همچنین، او نشان می دهد که می داند صورت نوشتاری، بخش مهمی از زندگی روزانه است. آگاهی از صورت نوشتاری و الفبا، دریافت ها و برداشت های اولیه کودکان است که زبان نوشتاری معنی و مفهوم را به خود به همراه دارد. همچنین، این ها مهارت هایی هستند که می تواند با شادی و نشاط و به طور هدفمندی در دوره پیش دبستانی القا شود. به علاوه، این ها مهارت هایی هستند که می بایست در پیش دبستانی برای آن دسته از کودکانی که هیچ امکانات و موقعیت های دیگری برای یادگیری آنها ندارند، پرورش داده شود.

آگاهی صورت نوشتاری و الفبا چیست؟

عنصر اساسی بنیادی رشد سوادآموزی زود هنگام کودکان در قلمروی آگاهی صورت نوشتاری و الفبا قرار دارد. این قلمرو شامل تعدادی از مهارت های حساس و مهم ، مانند دانش قراردادهای کتاب(مثلا توانایی تشخیص عنوان کتاب)، قرار دادهای صورت نوشتاری(مانند جهت راست به چپ نوشتن در فارسی)، مفهوم حرف و واژه (مثل توانایی تطبیق واژه های نوشته شده با واژه های گفتاری) و دانش الفبا(شناخت ویژگی ها و نام های حروف الفبا) است.

قراردادهای کتاب:

کودک می تواند ………….. را شناسایی کند.

روی جلد کتاب

پشت جلدکتاب

عنوان کتاب

عنوان صفحه

نقش نویسنده

نقش طراح/ عکاس

قراردادهای صورت نوشتاری:

کودک می تواند………………………. را شناسایی کند.

خط بالایی صورت نوشتاری در صفحه

خط پایینی صورت نوشتاری در صفحه

پیشروی راست به چپ نوشتار (در فارسی)

کودک می داند چگونه ………………………….. به خط بعدی برود

مسیر صورت نوشتاری در صفحه را دنبال کند

واژه ها را در صفحه بشمارد

حروف را در یک واژه بشمارد

دانش الفبا

کودک می تواند ………………….. را شناسایی کند/ نام ببرد.

هر حرف در یک صفحه

یک حرف خاص/ حروف خاص در صفحه

یک حرف از نام خودش

تمام حروف در نام کوچکش

تطبیق صدا- نماد یک حرف یا حروف

به طور کلی ، آگاهی نوشتاری به تشخیص قواعد ویژگی های زبان نوشتاری کودکان اشاره می کند، آگاهی صورت نوشتاری، شامل توانایی کودکان برای درک و شناختی است که واژه ها در نوشتن با گفتار مطابقت دارند و اینکه آنها باید با گفتگوی جهت دار مطابقت داشته باشند.

کودکان دارای آگاهی صورت نوشتاری، می فهمند که نوشته ها، نه تصویرها، واژه ها را در صفحه نشان می دهند و اینکه نوشته ها در زندگی آنها استفاده های عملی بسیار دارند. آگاهی الفبا به توانایی کودکان برای تشخیص و نامیدن حروف الفبا به صورت جداگانه و درون محتوای واژه ها اشاره می کند. این امرمثل یک لیست طولانی مهارت های جداگانه به نظر می رسد، اما در حقیقت، همان طور که کودکان یاد می گیرند چطور از کتاب ها استفاده می شود، به طور هم زمان این آگاهی ها نیز پرورش داده می شوند.

مهم است توجه کنیم پیشرفت آگاهی صورت نوشتاری و الفبای کودکان، طبیعی نیست، بلکه شناختی است که از طریق مداخله عمدی و مستقیم به وسیله بزرگسالان، مراقبان و دیگرانی که برای شناسایی حروف، بخش هایی از کتاب و عملکردهای بسیار صورت نوشتاری وقت صرف می کنند، گسترش می یابند. این واقعیت که این مهارت ها طبیعی نیستند، بی واسطه و مستقیم هم نیستند ، کودکانی با دسترسی گسترده به کتاب و نوشتار و بزرگ سالانی که در مورد کتاب و نوشتار صحبت می کنند، ممکن است به نظر برسد این اطلاعات مقدماتی را به طور طبیعی رشد و توسعه می دهند و این امر می تواند باعث شود معلمان پیش دبستانی انتظار داشته باشند دیگر کودکان هم همین اطلاعات را گسترش دهند. در واقع، شناخت کودکان از آگاهی صورت نوشتاری و الفبا دارا می باشند، محدود می شود. نظر به اینه کودکانی که وارد پیش دبستانی و سپس کلاس های مهد کودک می شوند دارای تجربه ها و در معرض صورت نوشتاری متفاوت وسیقی قرار داشته اند، معلمان پیش دبستانی، همان طور که برای جلب توجه به عملکرد و اهداف نوشتاری فعالیت های یادگیری را برنامه ریزی و اجرا می کنند، باید نسبت به این تفاوت ها توجه کرده و مواظب باشند، خبر خوب این است کودکانی که قبل از پیش دبستانی این تجربه ها را نداشته اند، می تواند آنه ها را در طی دوره پیش دبستانی کسب کنند.پیشرفت املاء کودکان

چرا آگاهی صورت نوشتاری و الفبا مهم است؟

کودکان با درک و دریافت جدی آگاهی صرت نوشتاری و الفبا ، در می یابند که زبان نوشتاری یک رابطه متقابل با زبان شفاهی دارد. یعنی اینکه، آنچه می گوئیم می تواند نوشته شود و سپس دوباره خوانده شود. این شناخت با خود این درک را به همراه می آورد که بسیار شبیه زبان گفتاری، واژه های نوشته شده پیامی را منتقل می کنند و منبعی از شادی و نشاط ، اطلاعات و دریافت را فراهم می کنند. کودکان بدون این درک و دریافت عملکردهای نوشتاری، احتمالا با آموزش خواندن رسمی درگیر و در تقلا خواهند بود. هیئت ملی سواد آموزی دوران کودکی دریافت که علاوه بر آگاهی واج شناسی، دانش صورت نوشتاری حروف، یکی از قوی ترین پیش بینی های موفق زود هنگام کودک در خواندن است. همچنین، تحقیقات نشان می دهند که اطلاعات کودکان از نام ها و شکل های حروف، یک نشانه و راهنمای قابل اطمینان موفق خواندن آینده است.این امر معقول و منطقی است. به منظور اینکه کودکان بخوانند، لازم است واژه های جداگانه را تشخیص دهند، به حروف آن ها توجه کنند، به صداهای هر حرف دست یافته باشند و صداها را با یکدیگر ترکیب کنند. به هر حال، پیشرفت در آگاهی صورت نوشتاری و الفبا به در معرض قرار گرفتن و مشارکت با عملکردها و شکل های صورت نوشتاری متنوع، بسیار بستگی دارد.

منبع:کانون مشاوران ایران-پیشرفت املاء کودکان