کودک با استعداد کیست؟

کودکان با استعداد، طبق تعریف، “کسانی هستند که در زمینه های عقلی، خلاق، هنری، ظرفیت رهبری، یا رشته های خاص دانشگاهی قابلیت اجرائی بالایی از خود ظهور می دهند، و محتاج به خدمات و فعالیت هایی که رشد چنین قابلیت هایی معمولا توسط مدرسه فراهم نشده است.”


بیشتر بخوانید: تشخیص تیزهوشی (استعداد) کودک


تفاوت های بیولوژیکی


بین کودک با استعداد و کودکان تیپیکال یا نوعی، تفاوت های زیستی وجود دارد. به نظر می رسد کودک با استعداد، تولید سلولیِ پیشرفته ای دارد که همچنین فعالیت سیناپسیِ او را هم افزایش می دهد. همگی اینها به یک فرآیند فکریِ رو به افزایش علاوه می شود. به نظر می آید که عصب های داخل در مغزِ یک کودک با استعداد از نظر بیوشیمیایی بسیار بیشتر باشد و، در نتیجه، الگوهای مغزی که رشد می کنند قادر هستند افکار پیچیده تر را پردازش کنند. ظاهرا فعالیت کورتکس در پیش پیشانیِ مغز بیشتر است، که منجر به بصیرت و تفکر شهودی می شود. کودکان با استعداد، فعالیت موج آلفای بیشتری در مغزشان دارند. آنان نه تنها فعالیت موج آلفای سریع تری از کودکان تیپیکال یا نوعی دارند، بلکه آن را به مدت بیشتری هم نگه می دارند. این امر به آنها امکان یادگیری راحت تر و با تمرکز بیشتری را همراه با حفظ و یکپارچگی وسیع می دهد. تناوب های مغزیِ کودکِ با استعداد غالباً زیاد رخ می دهد، و همین امر به او اجازه ی تمرکز، توجه، پژوهش و بررسی می دهد.


لینک کاربردی: بسته ارزیابی شخصیت و هوش کودک


ویژگی های رایج


برخی ویژگی های عام هستند که ممکن است کودکِ با استعداد، صاحب آن باشد. کودک با استعداد ممکن است چنین باشد:


خود تنظیم گر، مستقل، غالباً ضد اقتدارگرا.

شوخ طبع در تقلید کاری

قادر به مقاومت در برابر فشار گروهی، استراتژی که در ابتدا رشد یافته است

انطباق پذیرتر و ماجراجوتر

رواداری بیشتر با ابهام و زحمت

رواداری کم برای ملال

ترجیح پیچیدگی، بی تقارنی، پایانِ گشوده

توانایی زیاد در تفکر واگرا

حافظه ی بالا، توجه خوب به جزئیات

زمینه ی دانش گسترده

نیاز به دوره های اندیشه

نیاز به جو حمایتی، حساس به محیط پیرامون

نیاز به شناختگی، نیازمند فرصت فعالیت های شراکتی

ارزش های زیباشناختیِ بالا، قضاوت زیباشناختیِ خوب

آزادتر در پرورش یکپارچگیِ نقش جنسی؛ نبودِ احراز هویت کلیشه ایِ زنانه/مردانه.

منبع:کانون مشاوران ایران-کودک با استعداد کیست؟


قصه های کودکانه

قصه های کودکانه، قصه های کودکانه جدید دخترانه، قصه کودکانه برای خواب در این مقاله آمده است. قصه های کودکانه نقش مهمی در تربیت و پرورش کودک دارند، در ادامه قصه های آرامبخش کودکانه  ذکر شده است که به بهبود خواب و شرایط کودک نیز کمک می کند بنابراین آن را از دست ندهید.


قصه های کودکانه

قصه های کودکانه باعث می شود که کودک تخیل خود را بهتر پردازش دهد در حقیقت داستان کودک فواید زیادی دارد که در ادامه ذکر شده است:


تخیل و خلاقیت را تحریک می کنند.

به ایجاد احساس همدلی با دیگران کمک می کنند.

کمک می کنند تا با ترس های خود مبارزه کنند.

باعث پرورش حافظه می شود.

مهارت های زبانی را توسعه می دهد.

ظرفیت ادراک و درک را گسترش می دهند.

دایره لغات کودک را غنی می سازد.

یک پیوند خانوادگی بسیار مهم ایجاد می کند.

عادت به خواندن، عشق به کتاب را تشویق می کنند.

محرک بصری قوی است

اطلاعات کودک افزایش می یابد.

اگر عصبی باشند در آرام کردن آن ها بسیار موثر هستند.

۱.داستان شاهزاده شاد

روزی روزگاری یک شاهزاده بود، اما نه هر شاهزاده ای، او یک شاهزاده شاد بود. در زمان سلطنت او صلح و رفاه وجود داشت، به طوری که هنگام مرگ او، همه ساکنان شهر تصمیم گرفتند به افتخار او مجسمه ای تماما طلایی، با یاقوت کبود برای چشم و یاقوتی بر روی قبضه شمشیر، برپا کنند.

بنابراین از آن روز مجسمه شاهزاده شاد همیشه مردم شهر را همراهی می کرد. اما سال ها گذشت، آنقدر زیاد که مردم تقریباً فراموش کردند که چرا به آن مجسمه “شاهزاده خوشبخت” می گفتند. یک غروب اواخر تابستان، پرستویی که برای گذراندن زمستان در گرما به سمت جنوب پرواز می کرد، تصمیم گرفت در پای مجسمه استراحت کند.


پرستو فکر کرد، اینجا پناهگاهی خواهم یافت. می خواست سر کوچکش را زیر بالش بگذارد تا بخوابد که قطره ای روی او افتاد. او به آسمان نگاه کرد، اما همه را پر ستاره و بدون ابر دید، با خود فکرکرد چه چیز عجیبی، با وجود آسمان صاف باران می بارد. دوباره یک قطره دیگر روی او افتاد، سرش را بلند کرد و چیز عجیبی ندید.


پرستو ناراحت شد و با خود فکر کرد این مجسمه حتی نمی تواند مرا از باران پناه دهد، با نگاهی به صورت شاهزاده شاد گفت و آن وقت بود که یک قطره دیگر درست روی سرش افتاد. پرستو بلند گفت: این قطرات باران نیستند، اشکی هستندکه از چشمان مجسمه می‌بارند، پس پر زد و رفت تا بهتر ببیند.

پرستو پرسید، چرا گریه می کنی؟

مجسمه گفت: من شاهزاده شاد هستم و گریه می کنم زیرا از اینجا می توانم تمام بدبختی های مردمم را ببینم و این من را بسیار غمگین می کند.


پرستو که تحت تأثیر قرار گرفته بود گفت: «بسیار متاسفم».

مجسمه گفت: پرستو عزیز، می تونی کمکم کنی. پایین در آن خانه یک زن بسیار فقیر است، او گلدوزی می کند اما پول کافی برای درمان فرزند بیمار خود را ندارد. یاقوتی را که در شمشیر است برایش می بری؟

پرستو گفت: اما من باید به سمت جنوب پرواز کنم.

اما نگاه اشک آلود شاهزاده باعث شد نظر خود را تغییر دهد پس گفت: باشه، فقط امشب اینجا می مونم و کمکت می کنم.


پرستو یاقوت را گرفت و برای زن برد و وقتی پسرش را با تب شدید در رختخواب دید، لحظه ای روی صورتش ایستاد تا با بال زدنش او را کمی خنک کند. سپس نزد شاهزاده شاد بازگشت و استراحت کرد.

عصر روز بعد پرستو به شاهزاده گفت که می رود.


در اینجای قصه های کودکانه، شاهزاده گفت: پرستو ، یک شب دیگر بمان. مرد جوانی را می بینم که گرسنه است و در سرما در آن خانه زندگی می کند، یکی از یاقوت های کبود را که چشمان من است بردار و برایش ببر.


پرستو در آن زمان اعتراض کرد، اما شاهزاده اصرار کرد و پرستو را راضی کرد و یاقوت کبود را برای مرد جوان برد.


روز بعد پرستو سعی کرد با شاهزاده خداحافظی کند، اما شاهزاده او از او خواست که یکشب دیگر نیز بماند و به پرستو گفت که یک دختر کبریت فروش را دیده که حتی یک کبریت هم نفروخته بود و مطمئناًغذایی برای خوردن ندارد.


شاهزاده شاد گفت: “یاقوت کبود چشم دیگرم را برایش ببر.”

پرستو گفت: اما در آن صورت شما کور خواهید شد!

مجسمه گفت: مهم نیست.

پس پرستو یاقوت کبود را گرفت و برای دخترک کبریت فروش برد.

پرستو نزد شاهزاده برگشت و متوجه شد که چهره او آرام تر است. اما حالا نابینا شده بود و نمی توانست او را تنها بگذارد.


پرستو گفت: حالا دیگر نمی توانی مردم شهرت را ببینی… من در کنارت می مانم و چشمانت خواهم بود

مجسمه گفت: ولی پرستو من تو باید بری جنوب!

اما پرستو نمی خواست او را ترک کند و شروع به پرواز در سراسر شهر کرد و هر آنچه را که دید به او گفت. وقتی با گدا، فقیر یا نیازمندی روبرو می شد، از بدن مجسمه شاهزاده شاد، ورق طلایی کوچکی برمی داشت و برایشآن می برد.


تا اینکه مجسمه شاهزاده شاد کاملاً خاکستری و برهنه شد، بدون اینکه حتی یک برگ طلایی روی آن باشد.

اما اکنون ساکنان شهر کمی شادتر بودند. سرانجام لبخند بزرگی روی صورت شاهزاده بود و پرستو هرگز از همراهی با او دست برنداشت.


نتبجه اخلافی: همه ما می‌توانیم کارهای زیادی برای کمک به دیگران انجام دهیم و داستان شاهزاده شاد نشان می‌دهد که حتی یک مجسمه هم می‌تواند دیگران را شاد و خوشحال سازد. این افسانه به ما می آموزد که بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که باارزش ترین چیزهایی را که داریم را به دیگران اهدا کنید.


۲. داستان کلاع

روزی روزگاری یک کلاغ زندگی می کرد که همه بال هایش سیاه بود. یک روز در حالی که بر فراز جنگل پرواز می کرد، طاووس های زیبایی را در یک چمنزار دید. سپس بالای شاخه درخت ایستاد تا آن ها را تحسین کند. طاووس ها به زودی متوجه شدند که کلاغ روی شاخه نشسته است و آنها را تماشا می کند بنابراین دم های خود را تکان دادند. کلاغ که از زیبایی دم آنها خیره شده بود، پرواز کرد.


پس رفت تا خود را در آب نگاه کند و خود را چنان زشت دید که از شرم تصمیم گرفت دیگر خود را نشان ندهد. او که به رفتار باشکوه و پرهای پر زرق و برق طاووس ها حسادت می کرد، هر روز مخفیانه آن ها را نگاه می کرد.


به مرور کلاغ متوجه شد که در سراسر چمنزار چند پر وجود دارد که از دم طاووس ها افتاده و روی چمنزار باقی مانده است. بنابراین تصمیم گرفت تا غروب آفتاب منتظر بماند تا بتواند مخفیانه آن ها را جمع کند. به محض اینکه موفق به جمع آوری پنج عدد شد، پرواز کرد و در مکانی سرپناه پنهان شد و با کمی چسب آن ها را به دم خود چسباند.

صبح روز بعد او برای تحسین دم طاووس جدیدش در آب برکه رفت و فکر کرد: «حالا من هم به زیبایی طاووس ها هستم. من پیش کلاغ‌هایم می‌روم و آن ها را از حسادت می‌میرم!» کلاغ سپس نزد دوستانش رفت که با دیدن او واقعاً حسادت کردند. اون دم با پرهای طاووس واقعا زیبا بود.


اما متأسفانه کلاغ دوستانش را مسخره کرد و به آن ها گفت که آن ها زشت و پر کچل هستند، دوستان کلاغ نیز به او گفتند که دیگر نمی خواهند او را ببینند.


کلاغ پرواز کرد و رفت تا روی شاخه درختی که معمولاً طاووس ها را از آنجا تماشا می کرد بشیند. او فکر کرد: «کلاغ ها لیاقت من را ندارند، بهتر است با طاووس ها زندگی کنم. از آنجایی که من اکنون به زیبایی آن ها هستم، آن ها حسادت نخواهند کرد.”

و بنابراین کلاغ در میان طاووس ها به علفزار پرواز کرد و با خوشحالی به آن ها سلام کرد. اما طاووس‌ها با دیدن این کلاغ که چند پر زیبا به دمش چسبیده‌اند عصبانی شدند زیرا فکر می کردند که پرهای آنان را دزدیده است.

آن ها شروع به دویدن به دنبال او کردند تا او را بیرون کنند و همچنین سعی کردند او را نوک بزنند. سرانجام کلاغ مجبور شد پرواز کند و برود.


کلاغ تحقیر شده و غمگین پرهای طاووس را از دمش جدا کرد و با سرافکندگی به سوی کلاغ های همنوع خود برگشت که با خنده و شوخی از او استقبال کردند، زیرا دوستان همیشگی او بودند.

منبع:کانون مشاوران ایران-قصه های کودکانه


برونشیت در کودکان

برونشیت در کودکان به صورت اپیدمی، بیشتر در کودکان کمتر از ۲۴ ماه و بین ۲ تا ۶ ماه رخ می دهد. ویروس از مجرای تنفسی فوقانی به نایژه میانی و کوچکتر پخش می شود و باعث پاسخ التهابی می شود. عفونت ممکن است در نوزادانی که مادرانشان سیگار می‌کشند شایع‌تر باشد، به‌ویژه اگر مادر در دوران بارداری نیز سیگار می کشیدند. به نظر می رسد کودکانی که از شیر مادر تغذیه می کنند کمتر تحت تأثیر این ویروس قرار می گیرند.


برونشیت چیست؟

برونشیت بیشتر در اثر عفونت های زیر ایجاد می شود:


ویروس سنسیشیال تنفسی (RSV)

ویروس سرماخوردگی

ویروس پاراآنفلوانزا

سایر ویروس ها

عفونت با هر یک از این ویروس ها می تواند باعث التهاب راه هوایی شود. این امر راه های هوایی را باریک می کند و جریان هوا را به داخل و خارج از ریه ها کاهش می دهد، در موارد شدید، سطح اکسیژن در خون پایین آمده و این باعث علائمی می شود که در ادامه ذکر شده است.


علائم و نشانه های برونشیت

برونشیت با علائمی مانند سرماخوردگی شروع می شود که شامل:


آبریزش بینی

عطسه

تب خفیف

سرفه

پس از چند روز به مرور کودکان دچار مشکل تنفسی شدید می‌شوند و تنفس سریع‌تر و سرفه بدتر می‌شود. بازدم کودک اغلب با صدای بلند ( خس خس سینه ) همراه است، البته اکثر کودکان فقط علائم خفیف دارند و هوشیاری، شادی و اشتهای خوبی دارند.


کودکانی که به صورت شدید تر مبتلا به بیماری می شوند، تنفس سریع و کم عمقی دارند که عضلات تنفسی را تحت فشار قرار می دهد و باعث گشاد شدن سوراخ های بینی می شود، به دلیل استفراغ و نوشیدن ضعیف، دچار کم آبی شوند و اغلب تب بالایی دارند. برخی از کودکان نیز دچار عفونت گوش می شوند.


پیشنهاد مشاور: دلایل اصلی گریه نوزادان


نوزادان نارس یا کودکان خردسال کمتر از ۲ ماه گاهی اوقات دچار دوره هایی می شوند که در آن تنفس برای مدت کوتاهی متوقف می شود (آپنه). در موارد بسیار شدید و غیرعادی، کودک ممکن است به دلیل کمبود اکسیژن، اطراف دهانش کبود شود.


پیشگیری

بهترین راه برای پیشگیری از برونشیت در کودک نوپا این است که از تماس با افرادی که سرماخورده یا آنفولانزا دارند خودداری کنید. ویروس یا از طریق قطرات موجود در هوا (حدود ۲ تا ۳ متر) به عنوان مثال از طریق عطسه یا سرفه یا از طریق تماس با اشیاء آلوده منتقل می شود.


در حالت ایده آل، افراد بیمار باید حداقل سه متر از نوزاد فاصله بگیرند. این ویروس می تواند چندین ساعت روی اشیایی مانند اسباب بازی ها، حیوانات عروسکی یا کتاب زنده بماند.


سایر اقدامات احتیاطی عبارت هستند از:


پنجره ها را در هوای مناسب باز کنید تا هوای خانه تازه شود.

از مکان‌های پرتردد خودداری کنید (وسایل نقلیه عمومی، مهدکودک‌ها، مراکز خرید و غیره)

دست‌های خود را مرتب بشویید.

تماس با افرادی که تب یا سرماخوردگی دارند را محدود کنید. اگر کودک شما تازه متولد شده است، به خصوص نوزاد نارس، از بودن در اطراف افراد مبتلا به سرماخوردگی خودداری کنید.

در صورت سرفه یا عطسه دهان و بینی خود را با دستمال بپوشانید. دستمال را دور بیندازید. سپس دستان خود را بشویید. اگر آب و صابون در دسترس نیست، از ضدعفونی کننده دست استفاده کنید

کودک خود را از هر کسی که سرماخوردگی، تب یا آبریزش بینی دارد دور نگه دارید.

تشخیص

عفونت  که در ابتدا به صورت سرفه و احتقان بینی ظاهر می شود و ممکن است با یک سرماخوردگی ساده اشتباه گرفته شود. ولی ویژگی هایی مانند کاهش اشتها و مشکل در بلع ناشی از مشکلات شدید تنفسی. هنگامی که اولین علائم ظاهر می شود به دلیل برونشیت کودک رخ می دهد.


پیشنهاد مشاور: افزایش ایمنی نوزاد و کودک


علاوه بر این، صداهای مشخصه ای در حین تنفس ممکن است به دلیل درگیری راه های هوایی به دلیل وجود مخاط و التهاب آن ظاهر شود، به همین دلیل صدای تنفس از علائم برونشیت در کودکان است.

در این هنگام ویزیت مهم است: اگرچه درمان خاصی وجود ندارد، اما با تشخیص به موقع علائم و با مداخله سریع اطفال می توان از بستری شدن در بیمارستان جلوگیری کرد که در صورت بدتر شدن پویایی تنفسی ناشی از برونشیولیت ضروری است.


آیا برونشیت خطرناک است؟

برونشیت در کودکان خطرناک است بله، زیرا ممکن است که منجر به تنگی نفس شود. در این صورت نوزادان باید برای نظارت در بیمارستان بستری شوند و در صورت نیاز به آن ها حمایت تنفسی ارائه شود. گاهی اوقات حدود ده روز بستری در بیمارستان لازم است بنابراین در صورت مشاهده علائم گفته شده باید به متخصص مراجعه کنید. 

منبع:کانون مشاوران ایران-برونشیت در کودکان


مشاوره کودک و نوجوان:با کودک مجسمه‌بازی کنید

کودک را روبروی خودتان روی صندلی بنشانید و از او بخواهید که دست‌هایش را روی زانوهایش بگذارد. البته کودک نفس خواهد کشید! ولی باید سعی کند مانند مجسمه بی‌حرکت بماند و حتی دست‌ها یا بینی‌اش را تکان ندهد. با تمرین، او می‌تواند یک دقیقه بی‌حرکت بنشیند و بعضی از کودکان می‌توانند پنج دقیقه یا بیشتر بی‌حرکت بمانند. هرچند روز یکبار بازی را تکرار کنید تا آگاهی او را نسبت به کنترلش روی حرکات، بالا ببرید. فراموش نکنید که او را به خاطر پیشرفت، هر چقدر اندک، شدیدا تحسین کنید.


نگاه کنید تا زمان بگذرد


یک راه حل واقعی برای طولانی کردن زمان، ایجاد کردن موقعیتی است که نیازمند آرام نشستن است. به تدریج به او بگویید که انتظار دارید چگونه رفتار کند. یک مداد و یک ورق کاغذ بردارید. برای هر زمانی که او باید آرام بنشیند یک شکل، مثلا ستاره، دایره یا یک صورت خندان بکشید. برای مثال، ده دقیقه آرام نشستن نیازمند کشیدن ده ستاره است. با گذشتن هر دقیقه، او باید یکی از شکل‌ها را رنگ کند یا‌هاشور بزند. هنگامی که تمام ستاره‌ها یا شکل‌ها‌هاشور خوردند، زمان تمام شده و او بازی را برده است.


فرود موفقیت‌آمیز


این یک راه‌حل سرگرم‌کننده است که با آن می‌توانید به صورت تصویری، به کودک خود نشان دهید که از او چه انتظاری دارید. کودک را وادارید که وانمود کند ر حال نشستن روی صندلی هواپیماست و کمربندش را هم بسته است. به او بگویید که شما خلبان هستید و اعلام می‌کنید که علامت روی کمربند ایمنی «روشن» است. این بدان معناست که او باید همانجا بنشیند. سپس چراغ کمربند را «خاموش» کنید تا بدین ترتیب کودک بتواند بلند شود و بایستد. با تکرار این بازی، به تدریج زمان نشستن را افزایش دهید.


کودک را به صندلبی بچسبانید


وانمود کنید که صندلی را قبل از این که کودک بنشیند، به چسب آغشته کرده‌اید ـ یا این که بگذارید خودش این تصور را بکند. وقتی او را به صندلیش «چسباندید»، از او بخواهید که دیگر به اشیاء یا افرادی که همانطور به صندلیشان چسبیده‌اند و بسیار آرام نشسته‌اند، توجه کند.مشاور کودک و نوجوان


زمان را برگردانید


– در مورد کودکانی که در آرام نشستن مشکل دارند، انتظارات خود را دقیقا معلوم کنید. سپس به او بگویید که برای هر دقیقه‌ای که آرام بنشیند، به او زمان را بر خواهید گرداند.


– در ازای هر دقیقه خوب نشستن، اجازه دهید یکی دو دقیقه، کاری را که دوست دارد انجام دهد. زمان را ثبت کنید.


– کودک را به خاطر بردباریش عمیقا تحسین کنید.


– به کودک تفهیم کنید که در ازای دقایقی که آرام نمی‌نشیند، باید کار منزل بیشتری را انجام دهد، تلویزیون تماشا نکند و…. حتما از این زمان نیز یادداشت بردارید. ولی این نکته را در نظر داشته باشید که اگر مبنا بر این است که به این صورت او را تنبیه کنید و یا به او فشار بیاورید، زیاد هم او را لای منگنه قرار ندهید و سعی کنید بیش از حد به او فشار وارد نکنید.


کودکانی که دستورات را اطاعت نمی‌کنند


عدم پیروی کودک از دستورات والدین، می‌تواند عصبانی کننده و آزار دهنده باشد. در انتهای روز شما از تکرار کردن، بحث کردن، نق زدن و کلک زدن‌های او به ستوه می‌آیید. اولین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که تعداد خواست‌ها و فرامین‌تان معقول باشد تا کودک تبدیل به پادو یا کارگر شما نشوند. دومین مسأله این است که در لحن و عمل، خوشایند و منطقی باشید.


گاهی کودکان به این دلیل عادت به بی‌توجهی نسبت به دستورات می‌کنند که به خوبی می‌دانند دستورات، پیش از جواب دادن به آنها، بارها تکرار خواهند شد. یاد گرفته‌اند که چه مدت طول می‌کشد تا والدینشان به اندازه کافی عصبانی شوند و آنها را مجبور به اطاعت کنند. همچنین می‌دانند که ممکن است والدینشان تسلیم شوند و خودشان کار را انجام دهند. با این حال، گاهی جواب ندادن صرفا به دلیل سرکشی و نافرمانی، و گاه به دلیل انتظارات زیباده از حدی است که داریم و یا انتظاراتی که به وضوح آنها را بیان نمی‌کنیم.


اگر کودکتان می‌فهمد ولی ندرتا از دستورات شما تبعیت می‌کند، راه حل‌های زیر را امتحان کنید. ما خودمان این راه حل‌ها را کارساز یافته‌ایم.


صریح و دقیق باشید


ما اغلب چنان گرفتار صادر کردن فرامین هستیم که نمی‌فهمیم چقدر از کودک انتظار داریم. کودک ممکن است نداند معنای «اتاقت رو تمیز کن» چیست. ممکن است معنای اتاق تمیز برای او، با انتظارات ما مطابقت نکند. همچنین گاهی والدین چنان پشت سر هم دستوراتی صادر می‌کنند که کودکان قادر به یادآوری آنها نیستند. و نهایتا این که گاهی والدین از کودکانشان خواهش می‌کنند که کاری را انجام دهد، در حالی که قصدشان این بوده است که به او بگویند که باید آن کار را انجام دهد.

کاری را که می‌خواهید، دقیقا با کلمات ساده و قابل فهم بیان کنید. و آن را به صورت دقیق شرح دهید.


تعداد دستورات را محدود کنید. بسیاری از مواقع والدین تعداد زیادی دستور را یکجا صادر می‌کنند! در حدی به کودک دستور دهید که بتواند آن را حفظ کند و به خاطر آورد. هنگامی در صورت لزوم برای او دستورات دیگری صادر کنید که آن کارها را انجام داده است. برای مثال، اگر می‌خواهید اتاقش را تمیز کند به او بگویید که چطور قدم به قدم آن را انجام دهد: «اسباب بازی‌هایت را جمع کن، لباس‌هایت را آویزان کن و….» هنگامی که او کل کار را فهمید، می‌توانید صرفا به او بگویید: «برو اتاقت را تمیز کن.»


پیش از این که سخن بگویید، فکر کنید. اگر می‌خواهید جواب نه نشنوید، به کودک امکان انتخاب ندهید، مثلا نگویید: «می‌خوای همین الان اتاق رو تمیز کنی؟» و یا «چطوره بریم دندانپزشکی؟» می‌توان در عین حال که خودکامه و دیکتاتور نبود، قاطع بود. گاهی می‌توانید از انگیزه دادن هم استفاده کنید، مثلا: «شرط می‌بندم قبل از این که تا ده بشمُرم از ماشین پیاده می‌شی!»

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مشاوره کودک و نوجوان:با کودک مجسمه‌بازی کنید


مشاور کودک خوب:مراحل تغییر دادن رفتار کودکان

کودکان و والدینی که از هر نظر کامل باشند، وجود ندارند و ما تا به حال والدینی را که دست کم گاهی نسبت به توانایی‌ها و آگاهی‌های خودشان به عنوان مادر یا پدر شک نداشته باشند، ملاقات نکرده‌ایم. کودکان، همیشه آن‌طور که والدین می‌خواهند، رفتار نمی‌کنند و وقتی والدین احساس می‌کنند که نمی‌توانند عادات و رفتار فرزندان خود را تغییر دهند، درمانده و آشفته می‌شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند.


اگرچه والدین امروزی، از نظر تحصیلات و اطلاعات، در تاریخ نمونه‌اند، ولی هنوز پرسش‌های بسیاری وجود دارد. وقتی کارولین در مورد این که برای رفتن به مدرسه چه بپوشد، پانزده بار نظرش را تغییر می‌دهد و مثل همیشه از سرویس مدرسه جا می‌ماند، شما به عنوان پدر یا مادرش چه باید بکنید؟


بهبود رفتار کودک با کمک مشاور خوب

پیش از هر اقدامی باید رفتارهایی را که می‌خواهید تغییر دهید، دقیقا مشخص کنید. این که به یک کودک برچسب شیطان، وحشی، لجباز یا حرف‌نشنو بزنیم، کمکی به حل مسأله نخواهد کرد؛ زیرا این برچسب‌ها کلی و مبهم‌اند و شما نمی‌توانید چیزی بدین مبهمی را عوض کنید. پس به‌طور اختصاصی عمل کنید، از احساسات مایه نگذارید، مشکل را تشریح کرده، آن را از سایر موارد جدا کنید. دقیقا به چه علت فرزند شما دست به رفتار ناپسند می‌زند؛ یا از انجام کاری طفره می‌رود؟


از سوی دیگر، چیزی که شما از او می‌خواهید، دقیقا چیست؟ کاری که کودکتان انجام می‌دهد و شما را عصبانی می‌کند، به دقت زیرنر بگیرید. اگر فکر می‌کنید که لوسی هرگز کاری را که شروع می‌کند به پایان نمی‌رساند، تجزیه و تحلیل کنید که او چه رفتاری می‌کند که شما به ناچار این‌طور فکر می‌کنید. رفتار را به بخش‌های کوچک‌تری تقسیم کنید: لوسی تکالیفش را تمام نمی‌کند و هرگز لباس‌هایش را مرتب نمی‌کند.


شما نمی‌توانید بگویید که او هیچ وقت کارهایش را درست انجام نمی‌دهد، ولی می‌توانید کوشش کنید مشکلی را که در مورد تکالیف و لباس‌هایش دارد حل و رفع کنید.


یک تکه کاغذ بردارید و آن را از طول به دو بخش تقسیم کنید. در بالای یکی از بخش‌ها بنویسید به ندرت و در بالای بخش دیگر بنویسید اغلب. در ستون اول، رفتارها یا عادت‌های خاصی را که دوست دارید کودکتان کم‌تر آنها را انجام دهد، بنویسید و در مقابل آن (در ستون دوم) رفتاری را بنویسید که دوست دارید فرزندتان آنها را در بیشتر مواقع انجام دهد.


در هر زمان بر روی یک مشکل تمرکز کنید

وقتی مواردی از رفتار کودکتان را که می‌خواهید تغییر دهید، دقیقا مشخص کردید، ممکن است وسوسه شوید همه مواردی را که در جدول نوشته‌اید با هم تغییر دهید. اما در برابر این احساس مقاومت کنید و ابتدا یک مشکل را در نظر بگیرید، آن را حل کنید و سپس به مورد بعدی بپردازید. ما به والدینی که با فهرست رفتارهای ناشایست کودکشان پیش ما می‌آیند کمک می‌کنیم تا موارد را برحسب اهمیت بنویسیند.


سپس یکی از آنها را که لزوما مهم‌ترین مشکل نیست، برای کار انتخاب می‌کنیم. وقتی شما می‌خواهید اولین مورد را برای شروع انتخاب کنید، ممکن است یک رفتار سخت یا رفتاری را که بیش از بقیه شما را آزار می‌دهد انتخاب کنید. این بد نیست. ولی گاهی بهتر است کار را با یک مشکل کم اهمیت‌تر که سریع‌تر حل می‌شود، آغاز کنید، تا در شروع احساس موفقیت کنید.


در هفته‌ها یا ماه‌های بعد، همان‌طور که به سمت پایین فهرستی که تهیه کرده‌اید پیش می‌روید، احتمالا احساس می‌کنید که اولویت‌های شما در فهرست در حال تغییرند. مشکلات جدیدی ایجاد و موارد قبلی ناپدید شده‌اند یا به نظر کم اهمیت‌تر می‌آیند. هر تغییر، یک تاثیر کلی بر رفتار فرزندتان خواهد داشت و روند بهبود را تسریع خواهد کرد. هر تغییر به منزله گامی است که در مسیر تربیت فرزند خود برمی‌دارید. رفته رفته الگوهای قدیمی عوض خواهند شد و خواهید دید که شما و فرزندتان خیلی زود احساس بهتری نسبت به خود و یکدیگر پیدا خواهید کرد.


به کودکان سخت نگیرید

معمولا مشکلات یک کودک یک شبه حل نمی‌شود. تغییرات در کودکان و همچنین افراد بالغ به آرامی و مرحله به مرحله ایجاد می‌شوند. اگر کودکی که قبلا به هیچ وجه پیانو تمرین نمی‌کرد، حالا روزی ده دقیقه تمرین می‌کند، راضی باشید و این رضایت را نشان دهید. زیرا این نشانه یک پیشرفت واقعی است. فرزند شما به تدریج احساس خوبی نسبت به خودش پیدا خواهد کرد و تشویق خواهد شد که بیشتر تمرین کند.


اگر پسرتان قبلا برای رفتن به مدرسه دچار مشکل بوده دو سه روزی است که این مشکل برطرف شده است، انتظار نداشته باشید که قبل از خارج شدن از منزل رختخوابش را هم جمع کند. صبر کنید و حوصله به خرج دهید، آن هم به تدریج درست خواهد شد. برای هر دو شما این خیلی مفیدتر است که به جای مأیوس شدن از دست‌نیافتن به‌انتظارات بیش‌ازحد،از پیشرفت‌های کوچک‌وتدریجی خوشحال باشید.


هماهنگ و ثابت قدم باشید

موفقیت قطعی شما در تغییر رفتارهای فرزندتان نیازمند هماهنگی و ثابت قدمی است: در مورد چیزی که می‌گویید جدی باشید، چیزی را بگویید که منظوری از آن دارید و مطمئن شوید که هر دو یک چیز را می‌گویید. شما و همسرتان باید در مورد مشکل و راه‌حل، پیش از دست زدن به هر کاری، اتفاق‌نظر داشته باشید. به علاوه، اگر بتوانید با پرستار بچه، معلم‌ها، سایر اعضاء خانواده وهر فرد دیگری نیز که به‌طور منظم با کودک شما ارتباط دارد هماهنگی پیدا کنید، نتیجه کار شما بسیار بهتر خواهد بود.

همیشه یک راه‌حل را به اندازه کافی به کار ببرید تا فرصت دستیابی به نتیجه دلخواه را داشته باشید. طبق تجربه‌های ما، والدین خیلی زود خسته می‌شوند و بچه‌ها این را می‌دانند. اگر والدین مقاوم و استوار نباشند، بچه‌ها به خواسته‌های آنها احترام نمی‌گذارند و خود را موظف به انجام آنها نمی‌دانند. چون مطمئن هستند که با کمی گریه و اندکی سماجت به هدفشان می‌رسند.


وقتی شما تصمیم خود را در مورد این که چگونه با یک مشکل روبه‌رو شوید گرفتید، تردید به خرج ندهید. برای مثال اگر تصمیم گرفته‌اید که از نادیده گرفتن سنجیده استفاده کنید، وقتی فرزند شما در سوپر مارکت، برای مشکلات گریه می‌کند، اگر پس از چند دقیقه نتوانید در برابر گریه، التماس یا نگاه‌هیا شماتت‌بار دوستتان که با شما به خرید آمده است بایستید و در نتیجه تسلیم شوید، نه تنها مشکل را حل نکرده‌اید بلکه در واقع آن را تقویت نیز کرده‌اید.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-مشاور کودک خوب:مراحل تغییر دادن رفتار کودکان