رابطه منتهی به ازدواج

در جامعه امروزی و با توجه به تغییر نسل ها و همچنین طرز افکار جوانان ، روابط بین دختر و پسر راحت تر شده و این خود باعث ازدواج هایی از این طریق می شود. البته متأسفانه همه روابط منجر به ازدواج نشده و این امر باعث وجود ارتباط هایی خطرناک بین دختران و پسران و یا رواج بی اعتمادی بین آنان شده است.


line-separator


روابط ها در بین دختران و پسران امروزی به دلیل رواج تنوع طلبی و افکار غرب گرایانه روابطی پوچ و بی انتها است به گونه ای که نمی توان فرق روابط سالم و با قصد ازدواج را با روابط سطحی مشخص نمود. رابطه هایی که بین دختران و پسران برقرار شده و به قصد ازدواج پیش می رود می تواند روابطی سالم و برای شناخت از همدیگر باشد. اینگونه روابط کمک بسیاری می کند تا ازدواج ها بدون شکست و موفقیت آمیز باشد زیرا در طی این روابط شناخت از طرفین به حدی می رسد که می توان به طور قطع گفت که ایا این فرد مورد نظر ما برای ازدواج می باشد و یا خیر. اما باید دقت کرد تا در همین روابط نیز حد و مرز را رعایت کرده تا بسیای از حرمت ها شکسته نشده و همچنین اگر به تفاهم لازم برای ازدواج نرسید، جدا شدن آسان باشد. البته اگر در انتخاب فرد مورد نظرمان از همان ابتدا ملاک ها و معیار های خود را لحاظ کنیم قطعاً انتخابی درست داشته و می توانیم با خیال راحت تا زمان ازدواج به شناخت بیشتر از یکدیگر بپردازیم.

line-separator


ازدواج های سنتی با توجه به افکار امروزی جوانان کم کم کمرنگ شده و جای خود را به ازدواج های امروزی می دهد بنابراین توصیه مشاوران مرکز مشاوره ازدواج به جوانان این است که پس انتخاب فرد برای ازدواج مسئله را با والدین در میان گذاشته و سپس به یک مشاور ازدواج مراجعه نمایند زیرا آنان دقت نظر بیشتری را به خرج خواهند داد.


در زمان برقراری رابطه به قصد ازدواج باید دقت نماییم که هیچ گاه حرمت ا را نشکسته و حد و مرزی برای آن قائل شویم. سپس به شناخت بیشتر فرد مورد نظر در زمینه اخلاقی و رفتاری و همچنین تیپ و شخصیت و گذشته وی بپردازیم تا بدون هیچ شک و شبهه و با یک اطمینان خاطر آغاز به زندگی نماییم.

منبع:مشاوره ازدواج-رابطه منتهی به ازدواج


چرا نظرش برای ازدواج عوض شد؟

بارها شده است که دختران و پسران با مراجعه به مراکز مشاوره از وضع بد روحی خود گفته و ادامه می دهند که فردی که خیلی دوستش داشتند و قول و قرار گذاشته و برای ازدواج تلاش می کردند اکنون دیگر میل گذشته و برای ازدواج را نداشته و این را کاملاً از رفتار و سخنان وی درک می کنند و به دنبال راه چاره هستند. این عزیزان باید بدنبال علت این اتفاق بوده و با خود بیاندیشند که چه کرده اند که فردی که آن همه شوق برای ازدواج داشته اکنون به این روز افتاده است.


line-separator


عامل این رفتار دو مبحث اصلی می تواند باشد اول آنکه با رفتار و اعمالی که در ادامه رابطه از ما دیده است، سرد شده و دیگر آن فرد مشتاق برای زندگی با ما نیست و دوم آنکه پای نفر دیگری در میان است. راه های شناخت این دو عامل بسیار است اما خود ما می توانیم از نحوه برخورد و رفتار او پی به این مسئله ببریم. اصولاً کسی که قصد خیانت دارد در رفتار خود این مسئله را نشان می دهد در این مواقع ما می توانیم بسیار خوشحال باشیم که قبل از ازدواج پی به شخصیت آن انسان برده و زندگی خود را تباه نکرده ایم اما کسانی که عامل اول را دلیل بر سرد شدن رابطه می دانند باید این نکته را درک کنند که هر فردی ویژگی های اخلاقی و رفتاری منحصر به فردی دارد و خب به طبع بعد از برقراری ارتباط با یک نفر، هم او و هم ما سعی داریم تا ویژگی های بد اخلاقی خویش را برطرف کرده و درصدد خشنودی طرف مقابلمان تلاش کنیم. در ابتدای رابطه ای که قصد ازدواج در آن است، همواره برخی ملاحظات می شود زیرا دو نفر باید همدیگر را شناخته و سپس از همدیگر انتظار داشته باشند تا درک متقابل داشته و از انجام عملی که دیگری را ناراحت می سازد دوری کنند این شناخت باید پیش بیاید تا بدانیم که چه کاری را انجام داده و از انجام چه کاری دوری کنیم. بنابراین هرچه که از رابطه می گذرد انتظارات از درک متقابل بالا رفته تاجایی که دیگر انتظار دیدن رفتاری که بدمان می اید را از طرفمان نداریم. این حس دوطرفه بوده و قطعاً شما آن را کم کرده اید. بنابراین هنگامی که رفتاری از ما سر می زند که طرف مقابلمان از آن آزرده می شود و می دانیم که چنین است، وی انتظار شنیدن یک معذرت خواهی ساده را از شما دارد البته اگر به این موضوع واقف باشد که گذشتدر زندگی کلید طلایی موفقیت و خوشبختی است اما هرچه که رفتار های ما در جهت آزردگی خاطر وی پیش رود ، او سرد تر و سرد تر شده تا جایی که دیگر طاقت نداشته، با وجود سختی دل می کند و قید ازدواج با شما را می زند. بنابراین سعی کنیم رفتار خویش را مدیریت کرده و شخصیت طرف مقابلمان را حفظ کنیم تا دیگر با ندامت زیاد و پشیمانی دیر هنگام مواجه نشویم.

منبع:مشاوره ازدواج-چرا نظرش برای ازدواج عوض شد؟


تحصیل در کنار ازدواج امکان پدیر اما دردسرساز است

راکی با بیان اینکه در صورت کامل نشدن شخصیت، فرد از خواسته‌های خود در زندگی آگاهی ندارد بعد از بلوغ شخصیتی متوجه ازدواج اشتباه خود می‌شود، تصریح کرد: افسردگی ناشی از سرکوب کردن احساسات در برابر ازدواج نا موفق وپشیمانی از ازدواج می تواند باعث شود تا فرد به سمت سرکشی، خیانت، طلاق و کاستی در تربیت فرزندان سوق داده شود

وی با تاکید بر لزوم کامل شدن شخصیت افراد و داشتن حداقل ۲۰ سال سن به ویژه برای زنان در امر ازدواج خاطرنشان کرد: سن مناسب برای ازدواج زمانی است که شخصیت افراد شکل گرفته باشد و فرد از ارزش‌ها، استعدادها، توانایی‌ها و علاقه‌مندیهای خود شناخت داشته باشد و علاوه بر این موارد رشد اجتماعی و تحصیلی فرد نیز کامل شده باشد و هم‌چنین شرایط فرهنگی و اجتماعی خود را هم مد نظر قرار دهد.


این روان شناس به تحصیل در کنار ازدواج اشاره کرد و ادامه داد: طولانی شدن تحصیل در کنار ازدواج می تواند باعث تغییر در نوع دیدگاه ها و نگرش، نیازها، ارزش‌ها و ویژگی‌های اخلاقی افراد می‌شود و مشکلاتی در زندگی زناشویی ایجاد می‌کند. راکی مشکلات فرهنگی را یکی از دلایل ازدواج‌های زودهنگام حتی در شهرهای بزرگ دانست و گفت: متاسفانه خانواده‌ها با این تفکر که باید دختران خود را با اولین خواستگار راهی خانه بخت کنند تنها مولفه‌هایی مانند عدم اعتیاد، شاغل بودن، داشتن یک خانواده خوب و … خواستگار را در نظر می‌گیرند و به شرایط دختر خود توجهی نمی‌کنند.

این فرد با اشاره به مشکلات اقتصادی موجود در سر راه ازدواج و مشکلات مالی خانواده ها تصریح کرد: برخی از خانواده‌ها به ویژه خانواده‌هایی که دارای چند فرزند دختر هستند برای کاستن از مخارج مالی، دختران خود را زود شوهر می‌دهند تا راه برای ازدواج دیگر دختران خانواده نیز باز شود. راکی دلیل دیگر ازدواج‌های زود هنگام را ارتباط بین دختر و پسر در سنین پایین دانست و افزود: دختر و پسرها با روابط دوستانه و به وجود آمدن عشق‌های کاذب تصمیم به ازدواج می‌گیرند و خانواده‌ها نیز از ترس آبرو به این ازدواج‌ها رضایت می‌دهند.

منبع:مشاوره ازدواج-تحصیل در کنار ازدواج امکان پدیر اما دردسرساز است


ازدواج فقط به خاطر فرار از تنهایی ممنوع!

اهداف ازدواج مشخص شده و دلایل این امر الهی واضح است درست است که ایناهداف برای هر فردی با فرد دیگر متفاوت است اما کلیت و ماهیت آن معلوم و بدون تغییر است. یکی از اهداف ازدواج که نقش کمرنگی در این امر دارد حس داشتن تکیه گاه و یا به نوعی فرار از تنهایی است. کسی که ازدواج می کند خوب است که احساس می کند دیگر تنها نبوده و می تواند همه جانبه به روی فردی دیگر تکیه کند اما برخی ازدواج می کنند تا از محیط خانواده دور شده و دیگر تنها نباشند درواقع آنان به هر قیمتی که شده خواستار ازدواج بوده و فرار از تنهایی را دلیل اصلی ازدواج بیان می کنند.


این افراد که اغلب دختران تشکیل دهنده آنان هستند، به جنبه های دیگر ازدواج که همان مسئولیت پذیری مدیریت در زندگی می باشد فکر نکرده و پس از ازدواج دچار مشکل می شوند. آنان به دلیل عدم آمادگی و همچنین عدم توانایی در مدیریت مشکلات زندگی خوبی را تجربه نکرده و علاوه بر احساس تنهایی دوباره و اینبار در مشکلات، احساس شکست در زندگی را نیز تجربه خواهند کرد.



ازدواجبرای فرار ازتنهایی

تنها بودن و تنهایی مقوله های جداگانه ای هستند: «تنها بودن یک پدیده اجتماعی است: شما با دیگران نیستید. از سوی دیگر، تنهایی یک پدیده روانی است. شما می توانید حتی در میان صدها نفر احساس تنهایی کنید و می توانید با هم احساس تنهایی کنید.


درست است که ازدواج به کاهش احساس تنهایی برای بیشتر افراد کمک می کند و افراد متاهل از نظر آماری کمتر از افراد مجرد احساس تنهایی می کنند.تضمینی برای ازدواج و رهایی از تنهایی وجود ندارد.


ازدواج حتی می تواند به یک تله تبدیل شود: “به عنوان یک فرد متاهل، شما گاهی اوقات فرصت های کمتری برای ایجاد ارتباطات دیگر دارید.


آیا افراد معروف هم درگیر این حس می شوند؟

موفقیت، شهرت، تحسین هم کمکی به حل این حس نمی کند و نمونه های آن: چارلی چاپلین، جودی گارلند، مرلین مونرو، مارلون براندو، پرنسس دایانا.


حس تنهایی

تنهایی جهنم استاحاطه شدن توسط افرادی که به آنها تعلق ندارید یا افرادی که احساس می کنید توسط آنها طرد شده اید، باعث درد عمیق و وجودی می شود، که در نهایت بدترین نوع دردی طولانی مدتی است که می توانیم احساس کنیم. آزمایش‌ها نشان می‌دهند که ما طرد اجتماعی را به روشی مشابه با درد فیزیکی تجربه می‌کنیم، و هر دو به روشی مشابه در مغز پردازش می‌شوند: هم در درد فیزیکی و هم در درد اجتماعی، ناحیه‌ای از مغز فعال است که با درد عاطفی ارزیابی تأثیرات و تجربیات حسی.(منبع Im Gefängnis der Einsamkeit) مرتبط است.


امیدوارم نه برای همیشه

معمولاً تنهایی یک وضعیت موقتی است. اغلب در مراحل انتقالی دشوار زندگی رخ می دهد،


برای مثال پس از تغییر شغل یا خروج فرزندان از خانه والدین. ما از دست دادن را احساس می کنیم و برای آن سوگواری می کنیم.


اما حتی درد پس از مرگ در مجاورت هم معمولاً در نقطه‌ای فروکش می‌کند، پس از یک مرحله کناره‌گیری، فرد احساسات را از بین می‌برد و خود را دوباره در زندگی اجتماعی ادغام می‌کند.


با این حال، زمانی که تنهایی از بین نمی رود، زمانی که به یک بیماری مزمن تبدیل می شود، بد می شود. چگونه این اتفاق می افتد؟

بخشی از حساسیت به تنهایی در ذات فرد است و محصول ژن ها و اجتماعی شدن است. دورت بومسما، ​​متخصص ژنتیک رفتاری و تیمش در دانشگاه آزاد آمستردام در مطالعات دوقلو مشخص کردند که دامنه تنهایی در جامعه ما حدود ۴۸ درصد ژنتیکی است . مارتین هاتزینگر همچنین مشاهده کرده است که افراد از نظر نیاز به ارتباط، تعلق و نزدیکی درک شده با دیگران متفاوت هستند.


هاوتزینگر می گوید افرادی که به شدت به قضاوت دیگران وابسته هستند، به ویژه در معرض خطر تنهایی هستند. با این حال، کاچیوپو خاطرنشان می‌کند که به درجات مختلف، همه ما اینطور هستیم: «برای ما بی‌نهایت مهم است که دیگران در مورد ما چه فکری می‌کنند – تصادفی نیست که سه مورد از ده فوبیای رایجی که افراد برای درمان آن‌ها اقدام می‌کنند، مربوط به اضطراب اجتماعی است.: ترس از صحبت کردن در جمع، ترس از جمعیت و ترس از غریبه ها .

منبع:مشاوره ازدواج-ازدواج فقط به خاطر فرار از تنهایی ممنوع!


تفاوت سطح مالی در ازدواج

تفاوت سطح مالی در ازدواج


برخی اوقات دو شخصی که قصد ازدواج کردن با یکدیگر را دارند .


از لحاظ دارایی و همین‌طور ثروت دارای فرق می باشند .


وجود داشتن اختلاف سطح مالی موجب کدورت و دلخوری خواهد شد.


اهمیت سطح مالی در ازدواج

مرد وظیفه مدیریت اقتصادی در خانواده را دارد.

همین طور هزینه های زندگی .

و تهیه کردن مسکن برعهده مرد می باشد.

به طور معمول پسرها از هنگام خردسالی آموزش دیده اند.


که مرد باید به مدیریت خانواده بپردازد.


این نوع طرز فکر از کودکی ایجاد شده است.


و به نوعی برتری را برای مرد ایجاد کرده است .


تا بتواند با تامین کردن احتیاج های همسرش احساس توانمندی داشته باشد.


ضرورت تامین مخارج همسر

در فرهنگ و جامعه ما توجه کردن به مسئله مالی.

و همینطور ثروت از اهمیت به‌خصوصی برخوردار می باشد.

و شوهر وظیفه دارد که به تامین کردن مخارج همسر بپردازد.

معمولا بهتر می باشد که مرد و هم زن در یک طبقه اجتماعی و مالی قرار گرفته باشند.

تا بتوانند موقعیت یکدیگر را به صورت بهتر به در کردن بپردازند .

تفاوت سطح مالی در ازدواج


مطالب و مقالات سایت “مشاوره ازدواج” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.


پیشنهاد مشاور به شما: اختلاف سطح مالی در ازدواج باید چگونه باشد؟

اهمیت یکسان بودن طبقه اجتماعی زن و مرد

به دلیل اینکه به خوبی می توانند هزینه ها را مدیریت کنند.


و به ازدواج موفق برسند.


اما همانطور که میدانیم همیشه موقعیت یکسان نمی باشد.


برخی اوقات اختلاف ها به اندازه ای می رسد .


که پس از مدتی عشق رنگ و بوی خود را از دست خواهد داد .


و فقط احتیاج های ارضا نشده باقی خواهد ماند .


و یک دنیا ادعا از شخص مقابل که متاسفانه به فروپاشی بنیاد خانواده منجر خواهد شد.

منبع:مشاوره ازدواج-تفاوت سطح مالی در ازدواج