پنج روش برای مدیریت وسایل و اسباب بازی های کودک شما

کودکان می توانند بیش از حد بی نظم بوده و محیط شلوغی را برای خودشان درست کنند. ممکن است نسبت به این موضوع آگاه باشید که کودکان کمی هستند که دوست دارند منظم باشند و واقعا ذات تمیز و مرتبی داشته باشند، ولی بیشتر کودکانی که ما با آنها آشنا هستیم، کودکانی هستند که کمتر منظم هستند.


شما به عنوان یک مادر، ممکن است با مشکلاتی مواجه شده باشید در رابطه با اسباب بازی هایی که به طور نا منظم در اتاق پخش می شوند، وسایل مربوط به شهر بازی که در کف اتاق پخش می شوند، موارد و لوازم عادی که در سرتاسر خانه پخش شده است و سایر موارد شلوغ کاری که از طریق بچه ها ایجاد می شود، و نسبت به آنها اعتراض داشته باشید.


موارد محدودی وجود دارد که می تواند به مدیریت این مشکلاتی که والدین با آنها مواجه هستند، کمک کند. برخی از این روش ها را که بهترین می باشند ، را در ادامه لیست شده اند. سعی کنید آنها را امتحان کنید و ببینید که چقدر برای شما مناسب می باشند.

۱٫ جمع و جور کن! این یک کلمه ای است که در سال های گذشته زیاد مورد استفاده قرار گرفته است، ولی داشتن یک خانه آرام و منظم، یک نکته بسیار مهمی می باشد.  به طور اصولی، در حوزه و ناحیه مربوط به کودک ، که کودک در آنجا فعالیت دارد، پیشنهاد می کنیم که همه چیز (بله، همه چیز) مرتب باشد و اسباب بازی های شکسته ، وسایل غیر ضروری، دور انداخته شود و تعداد موارد موجود کاهش یابد ( برای مثال اگر ۵۰ تا اسباب بازی مربوط به حیوانات باشد، آنها را به ۱۰ اسباب بازی حیوانات کاهش دهید). بلی،  این روش مدت زمان زیادی طول خواهد کشید و ولی به صورت کلی خوب است و زمان کمی را در روز به آن اختصاص دهید ( برای مثال ۱۵ دقیقه در هر روز یا مواردی شبیه آن، و اگر فرصت مناسبی داشتید ، می توانید چند ساعتی را صرف این کار کنید).


۲٫ جای هر چیزی! هر چیزی باید یک جای خاصی داشته باشد و در جایگاه مختص به خودش قرار بگیرد. شما مجبور نیستید که سبدها یا سطل های اسباب بازی گران قیمتی را بخرید ( اگر چه داشتن سبدهای مناسب اسباب بازی ها جمع و جورتر نشان می دهد). مطمئن شوید که در هر سبد یک نوع خاصی از وسایل یا اسباب بازی ها را انبار کرده اید، و هر سبد را برچسب بزنید.


۳٫ ” نظارت مادر”. کودک یک عادت بد دارد و سایل را جایی قرار می دهد که نمی توان به صورت سریع خانه را تمیز کرد. گاهی مجبور هستید که همه جاهایی که وسایل جمع شده است را نگاه کنید و همه چیز را در جایگاه مناسب خودشان قرار دهید، تا مطمئن شوید که همه وسایل در جایگاهی قرار گرفته اند که به راحتی می توان آنها را پیدا کرد.


۴٫ این کار را به صورت یک بازی و سرگرمی انجام دهید. حتی در صورتی که شما این احساس را نداشته باشید که برای هر کاری که باید بچه هایتان انجام دهند، از آنها قدر دانی کنید، ایجاد کردن یک بازی یا سیستم قدردانی، که شامل تمیز کردن و فرآیند نگه داری می باشد، می تواند مفید باشد. برای مثال، اگر برخی وسایل بر روی کف زمین قرار داشته باشد، به بچه های خود بگویید که ۲۰ تا از وسایل را بردارید و آنها را در جایگاه مناسب خوشان قرار دهید، و در عوض آن به اندازه یک چهارم وسایل یا بخشی از آن، به آنها شکلات دهید یا ده دقیقه به آنها زمان دهید که بازی الکترونیکی انجام دهید، یا هر کار دیگری که فکر می کنید برای بچه های شما منطقی باشد.

منبع:  مرکز مشاوره و روانشناسی ایران-پنج روش برای مدیریت وسایل و اسباب بازی های کودک شما


شناخت رشد جنسی اولیه در کودکان

به نظر می رسد که رشد جنسی بچه ها، از نظر والدین نوزادان و کودکان دوره ای باشد که در مراحل بعدی زندگی آنها به وجود می آید. ولی در حقیقت، رشد جنسی کودکان در سالهای اولیه زندگی شروع می شود. نوزادان، کودکان، پیش دبستانی ها و کودکان جوان در سن مدرسه، شالوده رشد هیجانی و فیزیکی را همزمان با رشد به صورت های نامحسوس ایجاد می کنند.

همزمان با دست یابی به نقاط عطف مهم فیزیکی و هیجانی، مانند آموختن راه رفتن و یا شناخت پدر و مادر، کودکان به نقاط عطف مهم می رسند مانند چگونگی بازشناسی، تجربه و احساس کردن بدن خود و چگونگی شکل دهی دلبستگی به دیگران. دلبستگی در سال های اولیه زندگی شکل می گیرد و به مراحل صمیمیت و پیوستگی با دیگران در آینده کمک می کند.

با شناخت نحوه رشد و یادگیری کودکتان، شما می توانید نقش مهمی را درپرورش سالم هیجانی و فیزیکی ایفا کنید.

نوزادان و کودکان
وابستگی های عاطفی و اولیه بدن در کنار والدین و از طریق ارتباط فیزیکی شکل گرفته که عشق آنها را بیان می کند. نگهداری و لمس شدن، بوسیده شدن و در آغوش قرار گرفتن به کودکان کمک می کند تا احساس راحتی کنند و همراه با دوست داشته شدن، احساس فیزیکی مثبتی را تجربه می کنند.

نوع منحصر بفرد صمیمیت فیزیکی و دلبستگی هیجانی ما بین کودکان و والدین، می تواند اولین عامل برای شکل گیری زمینه های عاطفی و صمیمی فیزیکی پخته در اینده باشد که در مراحل بعدی، به عنوان بخشی از بلوغ جنسی پخته در اینده می باشد.

بدن من. بیشتر والدین نگرانی های مربوط به کودکان خود را با دکتر خودشان در میان می گذارند با موضوعاتی نظیر اینکه نوزادان آلت تناسلی خود را در طول عوض کردن پوشاک لمس می کنند یا دارای حالت نعوظ زیادی هستند. به انها اطمینان داده یمشود که این رفتارهای کاملا عادی می باشد و گفته می شود که اکتشاف کردن بدن، حتی در میان بچه های جوان تر هم یک امر عادی می باشد و بیشر کودکان، به خصوص نوجوانان، از برهنه شدن خوششان می آید.

واکنشی که شما نشان می دهید – صدای شما، کلماتی که استفاده می کنید و حالت صورت شما – یکی از اولین درس های بچه شما در زمینه مسائل جنسی می باشد. با عدم واکنش عصبی و غافل گیر کننده، یا عدم استفاده از کلمات ناپسند، به کودک خود آموزش می دهید که این کنجکاوی در مورد بدن ، یک بخش نرمالی از زندگی می باشد.

آگاهی جنسی. در سنین ۲ یا ۳ سالگی، حس مونث یا مذکر بودن کودک شروع به رشد می کند. این آگاهی، هویت جنسی نامیده می شود. کودکان در این سن، شروع به شناختن تفاوت ما بین پسر ها و دختر ها می کنند و می توانند خودشان را به عنوان یک پسر یا یک دختر، شناسایی کنند. برخی از افراد معتقدند که هویت جنسی به صورت زیست شناختی تعیین می شود و برخی بر این باورند که این امر در نتیجه محیطی که کودک در آن قرار گرفته است، تشکیل می شود. به احتمال زیاد، این امر در نتیجه ترکیب دو مورد یاد شده حاصل می شود. کودکان در این سن، خودشان را با رفتار های خاصی سازگار می کنند که  نقش های جنسیتی نامیده می شوند، که مربوط به مونث یا مذکر بودن آنهاست. مردانه بودن چه چیزی است؟ زنانه بودن چه چیزی است؟ چگونه پسر ها و مردها رفتار می کنند؟ دختر ها و زن ها چگونه رفتار می کنند؟  همزمان با اینکه تصمیم می گیرید که نقش های جنسی را به کودک خودتان یاد دهید، نسبت به واکنش هایی که آنها در داخل و خارج از خانه نشان می دهند، مطلع باشید.

شناخت رشد جنسی اولیه در کودکان

دوره پیش دبستانی (سن ۳ تا ۵ سالگی)
در سن پیش دبستانی، حس دختر یا پسر بودن در بیشتر کودکان رشد می یابد، و تا جایی ادامه پیدا می کند که حتی شروع به اکتشاف بدن خود به صورت هدفمند می کنند. زمانی که آنها بدن خود را لمس می کنند، بد حرف زدن با آنها روش مناسبی نمی باشد – این کار ، فقط حس گناه یا خجالت را در کودک شما رشد می دهد.

با این حال، ممکن است که حتی در صورتی که کودکان این حس را داشته باشند که این کار خوب است، والدین بخواهند تا توضیح دهند که لمس کردن بدن باید در تنهایی صورت گیرد –  کودکان در دوره پیش دبستانی آنقدر درک دارند که بدانند همه چیز نباید عمومی شود. همچنین آنها به اندازه کافی بزرگ شده اند که بدانند هیچ کسی – حتی اعضای خانواده یا افرادی که به آنها اعتماد دارند – نباید آنها را به گونه ای لمس کند که احساس ناراحتی داشته باشند.
در دوره پیش دبستانی کودک گرایش های جنسی را از شما می اموزد– از نحوه پاسخ شما به جنس مخالف و احساس شما در مورد عریان بودن.

سوالات پایان ناپذیر. همزمان با اینکه کودکان نسبت به هر چیزی کنجکاو می شوند، این امر یک  حالت عادی است که کودکان از والدین خود سوالاتی از قبیل ” بچه ها چگونه به وجود می آیند؟ یا ” چرا خواهر من آلت تناسلی مردانه ندارد؟” ، را بپرسند.

وقتی که با سوالاتی از این قبیل برخورد می کنید، سعی کنید که با صداقت جواب دهید،  و پاسخ شما تا حد ممکن به واقعیت نزدیک باشد. پاسخ هایی از قبیل اینکه ” لک لک تو را اورده” نه تنها حس کنجکاوی بچه را از بین نمی برد، بلکه زمانی که کودکان حقیقت را می فهمند، اعتمادشان به والدین از بین می رود. صادق بودن در این وضعیت، همچنین باعث می شود که کودک شما در مورد سوالات خودشان ، در زمان آینده هم به شما رجوع کنند.

۹ نکته درباره “نه” گفتن به کودکتان

منضبط کردن یک کودک بسیار سخت است و چه بسا این کار دلش را هم بشکند. لابد شما می خواهید لبخند درخشانی بر چهره فرزندتان ببینید، نه اخم ناراحت کننده را، یا اشک چشم هایش را،  یا کج-خلقی از سر ترسش را. “نه” گفتن به طرز غلط می‌تواند به آسیب‌های دراز-مدت منجرشود،حال آنکه این کار به طرزی صحیح، موجب رضایت کودکتان شده و خیال شما را هم در دراز مدت راحت می کند. در اینجا تعدادی از این نکات موثر برای “نه” گفتن ذکر شده است:

یکبار کافیه!
باید در اولین “نه” گفتنتان مصمم باشید، طوریکه بی نیاز از تکرار کردنش باشید. حالت چهره ای جدی به خود بگیرید و علتش را به کودکتان بگویید که چرا نمی تواند آنچه را می خواهد داشته باشد. اگر اولین “نه”ی شما جواب نداد، رویکرد متفاوتی در پیش بگیرید، مثلا شیوه هایی پیدا کنید برای “بله” گفتن.

اشتباه بزرگی خواهید کرد اگرکه دلتان به رحم بیاید. اگر کودکتان یاد بگیرد که می تواند شما را برای “بله” گفتن به ستوه آورد، دائما حرفش را به کرسی خواهد نشاند.

توضیح:
“نه” گفتنِصرف کافی نیست. کودکان متوجه آن نمی شوند و احتمالا بدرفتاری خود را تکرار می کنند مگر اینکه شما به او توضیح هم دهید. موثرترین راهکار برای “نه” گفتن این است که دلایل منطقی که کودکتان بتواند آنها را بفهمد به او ارائه دهید.

“بله” می تواند به معنی “نه” باشد.

“نه” شنیدن زیاد برای پیشرفت زبانی بچه هاآسیب‌زننده است، و آنها را مستعد خشم می کند. کاملا ممکن است که درهمان حال که شما “بله” می گویید، معنی “نه” بدهد. برای مثال اگر کودک شمامقداری کیک بخواهد، می توانید در پاسخ بگویید: « “بله”  بعد از شام می تونی کیکت را داشته باشی.» اگر بچه ها موقع خرید، اسباب بازی جدید بخواهند بگویید: «بله می تونه هدیه شب کریسمست باشه.» بدین شیوه کودک شما این شانس را دارد که آنچه می خواهد در روز خاصی صاحبش شود و توافق کردن را هم یاد می گیرد.

9 نکته درباره "نه" گفتن به کودکتان

داد نزنید!
مجله ی رشد کودکمی نویسد: «[تاثیرات]داد زدن سر بچه درست به بدی تنبیه بدنی است، و باعث مشکلات رفتاری و ایجاد مسئله در رشد عاطفی آنها می شود.» داد کشیدن مدام سر بچه ها به-مراتب، عواقب سنگینتری نسبت به ساکت کردن موقتشان دارد. در مجله ی ازدواج و خانوادهیافته ها نشان داد که داد کشیدن می تواند موجب افسردگی و مشکلات عزت-نفس کودک شود. ازاینرو برقراری ارتباط در یک محیط آرام با رفتاری صمیمانه امری حیاتی است.
خواسته های مکررکودک غالباً کلافه کننده است. با سرگرم کردن بچه ها در گفتگویا شرکت در بازی آنها می توانید توجهشان را جلب کنید و اینگونه سریعا موضوع را عوض کنید و بدین صورت حواسش را به سمت چیزی مثبت جلب کنید.

به حریم خصوصی شان احترام بگزارید!
کودکتان را در مقابل دیگران خجالت زده نکنید. بلکه با اشاره، آنها را به محلی امن برده و صراحتا دلیل “نه” گفتنتان را برایش توضیح دهید. چنانچه در جمع به کودک خود بی-احترامی کنید خشمگین خواهد شد؛ مخصوصا چنانچه مورد تمسخر دیگران هم واقع شوند. به یاد داشته باشید اگر کودکتان را در جمع خجالت-زده کنید، آنها یاد خواهند گرفت که همان کار را با شما بکنند.

درمان فوبیای اجتماعی ، گوشه گیری ، انزوای اجتماعی

فوبیای اجتماعی داری؟ درمان فوبیای اجتماعی چگونه است؟ این مطلب را از دست نده – مدت زمان مطالعه ۳ دقیقه

” در همه ی موقعیت های اجتماعی به شدت احساس ترس می کنم، وقتی قرار باشد سر کلاس دانشگاه کفرانسی ارائه دهم یا در یک جمع غریبه صحبت کنم،

از مدت ها قبل در خصوص این موضوع ذهنم درگیر می شود و هر چه به روز موعود ( روز ارائه کنفرانس ) نزدیک می شوم احساس ترس در وجودم چند برابر شده،

در نهایت در روز اجرا مثل لبو سرخ می شوم، و صرفا در انتظار تمام شدن آن لحظات جانکاه اضطرابم را تحمل می کنم.

از این که همیشه باید یک گوشه تنها باشم، سکوت کنم، و از نگاه های دیگران اذییت شوم احساس بدی دارم”

از اینکه دیگران متوجه لرزش دستان و ارتعاش تن صدایم می شوند و از اضطرابم آگاه شوند، احساس خجالت دارم.”

درمان فوبیای اجتماعی
جملات بالا شرح حال یک دانشجوی مبتلا به اختلال فوبیای اجتماعی بود.

آیا برای شما هم صحبت کردن یا سخنرانی در یک جمع، سخت و ترسناک است؟

بیشتر مردم از صحبت کردن در مقابل یک جمعیت غریبه و ناآشنا احساس تشویش و ناراحتی داشته و سعی در اجتناب از چنین موقعیتی دارند.

اما افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی یا فوبیای اجتماعی، نسبت به جمعیت عادی از نظر شدت و مدت اضطراب و اختلالی که در نتیجه این مسئله در زندگی روزمره شان ایجاد شده، از سایر مردم متمایز می شوند.


درمانگر ترس های خود باشید، ناگفته های فوبی و درمان آن
0 دیدگاه/می 15, 2019
ادامه مطلب ...
علت فوبیای اجتماعی چیست؟
از جمله دلایلی که روانشناسان و متخصصان به عنوان علت احتمالی فوبیای اجتماعی ذکر نموده اند می توان به موارد زیر اشاره نمود:

ویژگی های شخصیتی و تجربه های دوران کودکی
مثلا کودکان کم رو و خجالتی که معمولا گوشه گیر، ساکت و منزوی هستند به احتمال بیشتری در بزرگسالی دچار فوبیای اجتماعی می شوند.

اما علاوه بر خصوصیات شخصتی فوق، چون فوبیای اجتماعی در مقایسه با سایر اختلالات اضطرابی در سن پایین تری ظاهر می شود، سبک فرزندپروری و نوع برخورد والدین در احتمال ایجاد این اختلال تاثیر بسزایی دارد.

به عنوان مثال، تحقیقات نشان داده است که کودکان مبتلا به فوبیای اجتماعی دارای والدینی با کنترل گری بسیار بالا و مهربانی کم تر هستند.

همچنین والدین این کودکان به احتمال بیشتری از خجالت زده کردن فرزندن خود جلوی دیگران به عنوان یک روش تربیتی و تنبیه استفاده می کنند.

بنابراین تجربه ی تحقیر شدن در کودکی را می توان در گذشته این افراد به نسبت جمعیت عادی بیشتر مشاهده نمود.

معمولا والدین این کودکان نمی توانند الگوی خوبی از رفتار شجاعانه و مقبول برای فرزند شان باشند و خود آن ها نیز از اضطراب رنج برده و نسبت به حفظ ظاهر جلوی دیگران بسیار حساس هستند.

بنابراین یادگیری نیز نقش مهمی در احتمال فوبیای اجتماعی دارد.

دنیای یک فرد مبتلا به فوبیای اجتماعی چه رنگی است؟
ذهنیت و دنیای درونی افراد مبتلا به فوبیای اجتماعی نقش بسزایی در ایجاد و ادامه یافتن این اختلال دارد.

معمولا این افراد در مورد رخداد های اجتماعی پیش بینی های بسیار منفی در ذهن خود دارند که باعث اجتناب آن ها از موقعیت اجتماعی می شود.

همچنین در موقعیت های اجتماعی، در تعامل ها، صحبت کردن یا سخنرانی جلوی جمع معمولا ارزیابی که از عملکرد و برخورد خود دارند بسیار منفی و ناشیانه است.

مثلا ممکن است بعد از اجرای تئاتر، سخنرانی، یا حتی رقصیدن جلوی جمع، علارغم اینکه دیگران نظر و فیدبک مثبتی در مورد عملکردشان به آن ها ارائه می دهند، باز هم از عملکرد خود ارزیابی منفی داشته باشند.

ویژگی دیگر افراد مبتلا به فوبیای اجتماعی تمرکز وتوجه زیاد از حد روی خود و ارزیابی خود است.

آن ها دائم نگران نشان دادن چهره مطلوب از خود هستند و فکر می کنند که همان قدر که آن ها از درون مضطرب هستند، در ظاهر نیز مضطرب نشان خواهند داد.

این نگرانی دائمی، عیب گیری و خود انتقادی باعث می شود که در موقعیت های اجتماعی تمرکز کمتری روی موضوع اصلی ( مثلا سخنرانی، رقصیدن و…) داشته باشند، دچار حواس پرتی شوند و در نتیجه عملکرد مطلوبی از خود به نمایش نگذراند.
درمان فوبیای اجتماعی گوشه گیری و انزوا درمان
مشاورانه 
مشاوره خانواده 
مشاوره ازدواج 
مشاوره تلفنی 
مشاوره آنلاین 
تست روانشناسی 
مشاوره روانشناسی 
مشاوره جنسی 
اختلال روانی 
استخدام روانشناس و روانسنج
درمان فوبیای اجتماعی
در درمان فوبیای اجتماعی، روش های مختلفی به کار گرفته می شود،

انتخاب روش درمانی، بسته به تشخیص درمانگر و شرایط بیمار از نظر شدت و مدت اختلال، سن، فوریت درمان و…صورت می گیرد.

شناخت درمانی
اولین راه درمان فوبیای اجتماعی درمان مبتنی بر شناخت است.

دستورالعمل هایی برای ارتباط والدین-کودک

داشتن یک رابطه خوب، یک مهارت مهم فرزندپروری است. زمانی که ارتباط مثبتی بین والدین و فرزند برقرار باشد فرزندپروری لذت‌بخش تر هم خواهد بود. چه کودک نوپایی را پرورش دهید و چه یک نوجوان را، برقراری یک رابطه خوب، کلید ایجاد عزت نفس و همین‌طور احترام متقابل است.

اصول اساسی ارتباط خوب والد-کودک
بگذارید کودکتان بداند شما علاقه دارید هروقت که کودک نیاز داشت درگیرش شوید و کمکش خواهید کرد.
زمانی که کودکتان می خواهد با شما صحبت کند تلویزیون را خاموش کنید یا روزنامه را کنار بگذارید.
زمانیکه فرزندتان دارد چیز مهمی می گوید از حرف زدن پشت تلفن خودداری کنید.
گفتگویتان بین خودتان بماند مگر اینکه افراد دیگری بطورمشخص درگیر در موضوع باشند. بهترین ارتباط بین شما و فرزندتان زمانی صورت می گیرد که کسی دوروبرتان نباشد.
شرمنده کردن یا مورد خطاب قرار دادن کودکتان در جلوی جمع، فقط موجب بروز خشم و خصومت در او می شود، نه ارتباط خوب.
مثل برجی بالای سر کودک تان نایستید. طوری قرار بگیرید که هم-قد کودک شوید و آنگاه گفتگو کنید.
اگر از رفتار یا حادثه ای خیلی عصبانی هستید، تا زمانیکه آرامش خود را بدست نیاورده اید وارد مکالمه نشوید زیراتا قبل از آن نمی توانید حالت بی طرف داشته باشید. بهتر است مکث کنید، آرام بگیرید و بعدا با فرزندتان حرف بزنید.
چنانچه خیلی خسته باشید، زور زیادی می برد تا شنونده ی فعال باشید. شنونده ی واقعا فعال بودن کار دشواری است و زمانیکه ذهن و بدنتان خسته است بیشتر سخت می شود.
بادقت و همراه با ادب گوش دهید. وقتی کودک سعی دارد ماجرایش را بگوید حواسش را پرت نکنید. با کودکتان همچون بهترین دوست خود خوشرفتار باشید.
مشکل را زیادی بزرگ نکنید، همچون کسی که درحال کشف موضوعات جزئی از یک داستان است و هرگز به خود بچه اجازه نمی دهد که ادامه دهد. اینها والدینی اند که به حاشیه یک رویداد، بیشتر واکنش نشان می دهند در حالیکه صورت مسئله را فراموش می کنند، مثلا کودک شروع به گفتن آنچه رخ داده می کند و پدر یا مادر می گوید «برام مهم نیست که اونها دارن چیکارمی کنن، بهتربود تو خودت رو درگیر این چیزها نمی کردی.»
نپرسید چرا، بلکه بپرسید که چی شده.
اگر چیزی درباره وضعیت پیش آمده می دانید، با اطلاعاتی که دارید خیال کودکتان را راحت کنید.
از چشم یک بزرگسال حرف زدن (“وقتی حرفم تمام شد حرف می زنی”، “من میدونم چی برات بهتره”، “فقط چیزی که من میگم رو انجام بده تا مشکل حل شه”)، موعظه و نتیجه اخلاقی گرفتن را به حداقل برسانید چونکه این روشها برای ایجاد ارتباط مفید نیستند و دریچه ی ارتباطی را می بندند.
از کلمات یا عبارات سخیف ازقبیل “خفه شو”، “احمق”، “تنبل” استفاده نکنید: «احمق! اون اصلا معنی نمیده» یا «تو چی می فهمی، تو فقط یه الف بچه ای».
در برنامه ریزی بعضی مراحل خاص، کودک رابرای رسیدن به راه حل یاری کنید.
نشان بدهید که خود کودک موردقبول شماست، جدای از کرده و نکرده هایش.
کودک را برای برقراری ارتباط با دیگران تقویت کنید. با پذیرش او، و تمجید از تلاشش در برقراری ارتباط، این کار را انجام دهید.