قبل از فکر کردن در مورد اختلالات هیجانی کودک، بهتر است از خود بپرسید: کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟ آیا هیچ گاه به شدت احساس نگرانی یا ناراحتی شدید هیجانی نکرده ام؟ به احتمال زیاد پاسخ مثبت است!
همه ما این قبیل هیجان ها را تجربه کرده ایم و این تجربه ها به تنهایی دلیل کافی برای دادن این حکم نیست که نابهنجاری یا نقص در شخصیت و منش وجود دارد. کودکان نیز ترس و اضطراب-همان چالش های هیجانی طبیعی- دارند و این ترس و اضطراب تنها زمانی که شدید، مزمن،ممتد و مزاحم باشد علامتی از اختلال روانشناختی است.
طی پنجاه سال گذشته، یافته های پژوهشی همگی نشان میدهند که ترس و اضطراب در کودکی امری معمول و شایع است (جرسیلد و هولمز، 1935، لاپاس ومونک، 1958، مک فارلن، آلن و هانزیک، 1954، اولندایک و کینگ، 1991، به نقل از کندال، 1389). تحقیقات قدیمی تر مثل تحقیق جرسیلد و هولمز (1935) شیوع ترس و اضطراب را به خوبی اثبات کرد. در ان زمان پژوهش ها نشان دادند که ممکن است کودکان و نوجوانان 9 تا 13، نوعی ترس شدید با نگرانی جدی تجربه کنند. به نظر می رسد پیچیدگی های ترس کودکان با رسیدن به 8 سالگی که همراه تحول شناختی کودک و افزایش توانایی او برای استدلال و توسعه پیام های منفی ممکن و نتایج در اینده می باشد افزایش می یابد. هم چنین منابع اولیه ترس و اضطراب با مراحل تحولی در زندگی تغییر می یابد. باید توجه داشت همراه با تحول میزان ترس های گزارش شده کودکان کاسته می شود و کانون ترس تغییر می یابد.
همراه با جریان رشد نوع ترس ها نیز تغییر می کند، یعنی در سنین متفاوت ترس های متفاوتی مطرح می شود. مثلا کودکان 8 ماهه تا 2ساله از جداشدن از مراقبان خود می ترسند، اما این ترس بین 1 تا 2 سالگی کاهش می یابد. بین 2 تا 4 سالگی از شدت دلبستگی کاسته می شود وترس های دیگری مانند ترس از حیوانات وتاریکی ظاهر می شود. بین 4 تا 6 سالگی، قدرت تصور و تصویرسازی کودک رشد می کند و تصویرهایی از ارواح، هیولاهای نیمه انسان-نیمه حیوان و صداهای غیرقابل توضیح در شب را می سازد. بعد از6 سالگی کودک احتمالا بیشتر از آسیب، مرگ یا بلایای طبیعی می ترسد. هم نوجوانان سفیدپوست و هم نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار ترس هایی مشابه درباره صدمه دیدن خود یا دیگران ابراز می کنند، کودک با نزدیک شدن به دوران نوجوانی،ممکن است از پذیرفته نشدن در گروه بزرگسالان بترسد.
جدول: ترس ها و اضطراب های مرتبط با سطوح سنی مختلف در کودکان
سن کانون ترس یا اضطراب
0-6 ماهگی عدم حمایت، صدای بلند، محرک های حسی شدید
6-9 ماهگی غریبه ها، محرک های ناگهانی یا غیر قابل انتظار (مثل صداها)
1 سالگی جدایی از فردی که از کودک مراقب می کند، آسیب دیدن، توالت رفتن و غریبه ها
3 سالگی حیوانات، ماسک ها، تنها ماندن، جدایی از والدین
4 سالگی تاریکی، حیوانات و سر و صدا
5 سالگی حیوانات، افراد بد، تاریکی و جدایی از والدین
6 سالگی غول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، صدمات جسمی، رعد و برق و تندر، جدایی از والدین (برای مثال هنگام رفتن به مدرسه)
7-8 سالگی غول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، (مثلا انهایی که در کتاب ها و فیلم ها هستند) وقایع غیر عادی موجود در رسانه ها و فیلم ها، (مانند جنگ و بمب گذاری و انفجارها)، تنها ماندن، صدمات و اسیب ها.
منبع: آلن دیک، 1983
محیط اجتماعی در پهنه زندگی چالش های متفاوتی را پیش روی ما می گذارد که مستلزم رشد مهارت ها، باورها یا احساسات جدید است. طی دوران کودکی ترس ها و اضطراب ها این قبیل چالش ها را به وجود می آورند. کودکان با فراگیری روش های مقابله با موقعیت های اضطراب زا و ترس آور این دوران، نحوه کنار آمدن با ترس ها و اضطراب های زندگی آتی را می آموزند. برای مثال اذعان به ترس، رویارویی و سپس مقابله با آن، و در نهایت نترسیدن در واقع توالی رشد کودک است تا در آینده برای مقابله با ترس و اضطراب آماده باشد.
بر اساس متون و ادبیات تحولی، بسیار معقول است که کودکان و نوجوانان نسبت به تجربه ترس ها و اضطراب های مختلف در مراحل مختلف تحول خود اسیب پذیرتر باشند. با وجود این، چه چیزی واکنش و ترس و اضطراب بهنجار را از اضطراب هراس بالینی جدا می سازد؟ متخصصان بالینی دستورالعمل هایی را برای متمایز کردن واکنش ترس طبیعی از شرایط اضطرابی که از نظر شدت، فراوانی، محتوا، دفعات و نشانه های اضطرابی با همتایان بهنجار خود متفاوت هستند تهیه کرده اند (کندال، 2000).
منبع : کودک و نوجوان-کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟
عده ای گمان می کنند که منظور از بلوغ در افراد تنها رسیدن آنها به بلوغ جنسی و جسمی و قدرت آن ها در ازدیاد و تولید نسل است اما باید گفت که این تنها یکی از بلوغ ها و تکامل هایی است که در چرخه زندگی افراد به وجود می اید که بلوغ جنسی یا جسمی نام دارد و علاوه بر آن به دلیل تغییراتی که در سیستم بیولوژیکی و ذهنی فرد به وجود می اید تغییرات و بلوغ هایی مانند بلوغ عاطفی نیز در فرد به مرور زمان شکل می گیرد. یکی از مهم ترین بلوغ هایی که در دوران زندگی فرد برای او به وجود می آید که البته باید گفت زمان شکل گیری آن در افراد متفاوت است و حتی گاهی افراد هرگز به این بلوغ نمی رسند بلوغ عاطفی است. یک کودک ممکن است از مواردی مانند ارتفاع و یا سرعت بترسد و در عین حال با گذار از دوران کودکی به دوران نوجوانی یک نوجوان ممکن است از مواردی دیگر بترسد .
ترس های دوران کودکی تا نوجوانی ادامه خواهد یافت و در واقع یکی از نشانه های بلوغ عاطفی تغییراتی است که در رفتارهای فرد اتفاق می افتد یعنی نوجوان رفتارها و کارهای ناپخته و خام خود را کنار گذاشته و به جای آن در مقابل با مشکلات و دغدغه هایی که در زندگی برای او به وجود می آید از روش های منطقی و عاقلانه استفاده می کند. در واقع می توان گفت وقتی شخص به بلوغ عاطفی می رسد رفتارهای عاقلانه را در کارها جایگزین رفتارها و کارهای هیجانی خود در برخورد و رویارویی با مسائل و مشکلات می کند. در این میان مشکلاتی که نوجوان با آن ها درگیر است را می توان به سه دسته تقسیم نمود مشکلاتی که مربوط به اوایل دوران نوجوانی است مثل مشکل مدرسه و تحصیل و مشکلات خانوادگی و این گونه مشکلات. دومین دسته از مشکلات نوجوانان در ارتباط با اواسط دوران نوجوانی آن ها است که مواردی مانند انتخاب شغل و اوقات فراغت و تفریحات نوجوان را در بر می گیرد و در نهایت دسته سوم مشکلات نوجوان به دوران انتهایی نوجوانی او ربط داشته و مواردی مانند خود شناسی تعهدات خانوادگی و مذهبی در این دسته قرار می گیرند.
بچه ها در دومین دهه ی زندگیشان بلوغ را تجربه میکنند.
بلوغ مرحله ای هست که در آن کودک از نابالغی فیزیکی به توانایی تولید مثل دست پیدا می کند
یکی از نشانه های قابل رویت بلوغ رشد سریع و ناگهانی قد و قواره کودک است.
دختران رشد سینه و بزرگ شدن باسن را تجربه می کنند. پسران لاغر و عضله دار شده و به خوبی قدرتمند میشوند. غدد تغییر می کنند و دختران اولین قاعدگی و دوران حیض خود را تجربه میکنند.
برای مطالعه بیشتر:
نگاهی بر تغییرات دوران بلوغ
انواع بلوغ در نوجوانان
پاسخ های روانی نسبت به بلوغ:
اینکه بچه ها نسبت به تغییرات بدن و ذهن هایشان واکنش هایی نشان میدهند به رفتار و عقاید اطرافیانشان بسیار وابسته است.
وقتی برای آمادگی در برابر این تغییرات تلاشی صورت گرفته کودک رفتار مثبت در این دوره نشان می دهد.
رشد قسمت های چربی دار بدن برای دختران تجربه خوشایندی نیست.
به طور میانگین دختران 10 کیلوگرم در دوران بلوغ چاق میشوند و این ذهنیت از طریق رسانه ها و سایر ارکان اجتماعی وجود دارد که لاغر بودن زیباست.
زمانی که دختران نوجوان متوجه می شوند که به دوران لاغری قبل از بلوغ بر نمی گردند ممکن است احساس پریشانی کنند. این پریشانی می تواند باعث نارضایتی آنها در مورد اندام جدید زنانگی باشد.
علاوه بر رسانه ها دوستان، خانواده ها و رفتار همکلاسی ها نسبت به تغییر بدن می تواند روی رفتار آنها تاثیر بگذارد.
نتیجه مثبت بلوغ زود رس:
در دختران بلوغ زود رس باعث افزایش محبوبیت آنها در جذابیت جنسی می شود، همینطور پسرانی که بلوغ
جنسی زودرس دارند از لحاظ فیزیکی و عضلانی نیز وضعیت بالعانه تری را پیدا می کنند.
نتیجه منفی بلوغ زود رس:
این تغییرات زودهنگام نتیجه های منفی ای نیز در پی دارد:
دختران آشفته رفتار میکنند و خمیده راه می روند تا بدنشان را پنهان کنند. اغلب ممکن است بدن فربه تری نسبت به همسالان داشته و از اندام خود در مقایسه با دیگر هم سالان ناراضی باشند. همچنین تغیرات زود هنگام در دختران خطر داشتن میل رابطه ی جنسی زود هنگام را در آنها در بر خواهد داشت.
این تغیرات زود هنگام ممکن است به افت تحصیلی.رفتارهای بد، اعتیاد داشتن به مواد و الکل و دزدی منجر شود. البته باید توجه داشت که این مسئله در تمامی دختران و پسران با بلوغ زودرس یکسان نخواهد بود و بهر حال آموزش های والدین، میزان اعتماد به نفس کودکان و خرده فرهنگ های حاکم هگی تاثیر گذار خواهند بود.
منبع : کودک و نوجوان-نکاتی در مورد بلوغ زودرس و دیررس