علت دعوا در رابطه عاشقانه | چقدر دعوا در یک رابطه زیاد است

علت دعوا در رابطه عاشقانه چیست؟ دعوا‌های بلند مدت نشانه خوبی در روابط نیست،  همه زوج ها اختلاف نظر دارند. مهم ترین چیز این است که چگونه در هنگام دعوا در رابطه عاشقانه باهم کنار میایید، اگر نتوانید با هم کنار بیایید مشکلات تکراری را همیشه تجربه خواهید کرد.


هیچ رابطه ای کامل نیست زن و شوهرها همیشه در مورد همه چیز بحث می کنند. با این حال، تا زمانی که شما صراحت، صداقت داشته باشید و کنترل خود را از دست ندهید جای نگرانی نیست.


چقدر دعوا در رابطه عاشقانه زیاد است؟

بنابراین، چقدر دعوا با شریک زندگی شما طبیعی است و چه زمانی بیش از حد است؟ آیا درگیری های شما به یادگیری و رشد شما به عنوان یک زوج کمک می کند؟ یا نشانه طلاق شما می باشد؟


مطالعه ای  در سال ۲۰۰۰ نشان داد که بحث و دعوا که با خشم و تحقیر می تواند نشانه اولیه طلاق در آینده باشد. نشانه های زیر را در دعوا جدی بگیرید و در صورت مشاهده حتما به مشاور مراجعه کنید:


۱٫با یکدیگر مبارزه می کنید.

این نوع دعوا  بحث هیچ فایده ای ندارد زیرا باعث ایجاد تغییرات نمی شود. اگر بر سر همه چیز دعوا می کنید، می خواهید به یکدیگر آسیب برسانید یا کنترل اوضاع را به دست آورید به کمک مشاور احتیاج دارید.


۲٫عدم تعهد | علت دعوا در رابطه عاشقانه 

دعوای زیاد می تواند به این معنی باشد که هیچ یک از شما به رابطه خود متعهد نیستید یا کاری برای بهبود آن انجام نمی دهید. حتی ممکن است نشانه این باشد که یکی از شما از قبل تصمیم خود را برای جدایی گرفته است.


۳٫سرزنش

بدترین دعوا زمانی رخ می دهد که موضوع اصلی دعوا این باشد که “مقصر کیست؟”. اگر بحث اصلی دعوای شما این باشد در طول دعوا، نمی توانید مشکلات را حل کنید یا الگوهایی را تغییر دهید که در رابطه شما کارساز نیستند.


۴٫احساس تهی بودن

اگر به طور مداوم احساس خستگی عاطفی، ذهنی و فیزیکی می کنید، ممکن است نشان دهنده این باشد که رابطه شما سمی شده است.


اگر تقریباً هر تعاملی با شریک زندگی‌تان باعث می‌شود که احساس ناامنی و تحلیل کنید و نمی توانید ارتباط سالمی با یکدیگر برقرار کنید احتمالا به پایان رابطه خود نزدیک شده و درگیر افسردگی و اضطراب می شوید.


روابط سمی ممکن است پیامدهای منفی طولانی مدت بر سلامت جسمی و عاطفی ما داشته باشد. بنابراین، تشخیص اینکه آیا ازدواج شما در حال سمی شدن است یا خیر بسیار مهم است.


۵٫ انتقاد و قضاوت مستمر | علت دعوا در رابطه عاشقانه 


قضاوت و انتقاد باعث ایجاد حالت تدافعی و توهین از سوی گیرنده پیام شده و علت دعوا در رابطه عاشقانه می باشد. چنین زبانی نشان دهنده بی احترامی به احساسات و نیازهای شریکمان است و معمولاً واکنش منفی طرف مقابل را برمی انگیزد.


دعوا در رابطه عاشقانه

آیا دعوا نکردن در یک رابطه سالم است؟

اگر شما و شریک زندگیتان هرگز وارد دعوا و بحث نشوید، به این معنی است که یکی از شما جلوی خود را گرفته است. غیرممکن است که دو نفر همیشه در کنار یکدیگر باشند و مطلقاً در همه چیز توافق داشته باشند.


اگر تضاد صفر وجود داشته باشد، نشان می دهد که یکی از شما (یا هر دوی شما) حقیقت خود را بیان نمی کنید، که در دراز مدت می تواند بسیار مشکل ساز باشد.


اگر رابطه به نوعی تازه است، نگران عدم دعوای خود نباشید. به طور طبیعی در طول زمان اتفاق می افتد و بسیار طبیعی است که شروع یک رابطه بسیار آرام باشد.


تاثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان

ژانویه 12, 2023

تاثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان و روابط خانوادگی ناسالم

چگونه زوج ها در یک رابطه سالم با هم دعوا می کنند

اگر هر روز با شریک زندگی خود دعوا می کنید، اگر نمی توانید با یکدیگر ارتباط برقرار کنید یا حرف یکدیگر را متوجه نمی شوید از راه های زیر کمک بگیرید:


۱٫ گوش کنید

سعی کنید با توجه کامل و منطقی گوش کنید. به مسائل همسرتان گوش دهید و سعی کنید در حالت تدافعی قرار نگیرید.


در عوض، زمانی که گیج هستید، سؤال بپرسید تا مطمئن شوید که هر دو یکدیگر را درک می کنید. گوش دادن موثر به حرف های دیگران می تواند در لحظه دعوا دشوار باشد، اما برای شکوفا شدن یک رابطه نیز ضروری است.

۲٫مسائل اصلی را شناسایی و به آن ها رسیدگی کنید

گاهی اوقات وقتی گرفتار مشاجره یا دعوا می شویم، به جای شناسایی موضوع واقعی، در چرخه بحث های سطحی گیر می کنیم و همین علت دعوا در رابطه عاشقانه می شود. بهترین راه برای شناسایی ریشه تعارض این است که نیازهای خود را بفهمید و یاد بگیرید که به چه چیزی باز می گردید.


همه ما نیازهای اساسی در روابط داریم اما نیازهای همه یکسان نیست. هنگامی که آن نیاز ارضا نمی شوند، عدم رضایت می تواند به طور پنهانی در هر بحثی وارد شود.


۳٫ به جای «تو» از «من» استفاده کنید

مفید است که در اینجا به جای سرزنش فوری شریک زندگی خود، روی خود تمرکز کنید. این کار شریک شما را از حالت تدافعی خارج کنید و گفتگو را به روشی معنادارتر و مبتنی بر راه حل قرار می دهد.


همچنین شما را مجبور می کند که مسئولیت احساسات خود را بپذیرید و در عین حال نسبت به خود و شریک زندگی خود قاطعانه و دلسوز باشید.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-علت دعوا در رابطه عاشقانه | چقدر دعوا در یک رابطه زیاد است


درمان تضمینی استرس در میانسالی

درمان استرس در میانسالی، بسیاری از مردم در دهه ۴۰ و ۵۰ زندگی خود بحران میانسالی را به دلایل استرس و اضطراب را تجربه می کنند، اما این اضطراب ها همیشه منجر به رفتار کلیشه ای مانند فرار از مسئولیت و رفتارهای پرخطر نمی شود.


بحران میانسالی چیست؟

اصطلاح «بحران میانسالی» توسط الیوت ژاک، روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ ابداع شد. از آن زمان، روزنامه‌نگاران، محققان و رسانه‌های اجتماعی آن را رواج دادند.


تحقیقات در مورد چالش های میانسالی در گذشته بر روی زیرمجموعه کوچکی از جمعیت (مردان سفیدپوست تحصیل کرده دانشگاهی) انجام شده است.


اما خوشبختانه تحقیقات اخیر شروع به تمرکز بر روی عوامل استرس زایی می کند که زنان،رنگین پوستان و افراد کم درآمد در سال های میانی زندگی با آن مواجه می شوند.


نتیجه تحقیقات نشان می دهد که انتقال‌های عظیمی برای بسیاری از افراد ۴۰ و ۵۰ ساله اتفاق می‌افتد که تأثیر عمیقی بر زندگی و انتخاب‌های زندگی آن ها می‌گذارد.


به عبارت دیگر بحران در دوران میانسالی را به عنوان مشکلات سلامت روانی یا جسمی ناشی از عوامل استرس زا در دوران میانسالی در نظر گرفت.


علت استرس در میانسالی چیست؟

افراد در طول میانسالی بر اساس ژن، تجربیات، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، نژاد و جنسیت خود با استرس های مختلفی مواجه می شوند.


نانسی وودز، رئیس دانشکده پرستاری UW، یک مطالعه در سیاتل را در مورد چالش‌هایی که زنان در میانسالی با آن مواجه می‌شوند انجام داد و دریافت که اکثر زنان استرس را به دلیل انتقال‌های بیولوژیکی، روانی و اجتماعی تجربه می‌کنند.


مطالعه وودز نشان داد که مشکل بسیاری از زنان در میانسالی ایجاد تعادل بین چالش‌های زندگی با امور مالی، سلامت، روابط، شغل و غیره بوده و در عین حال تغییرات بیولوژیکی و گذار یائسگی را نیز پشت سر می‌گذارند.


عوامل استرس زای بیولوژیکی و هورمونی

تغییرات بیولوژیکی عمده و اساسی در میانسالی زمانی که افراد در دوران پیش از یائسگی قرار می گیرید رخ می دهد. 


هر زن یائسگی را کمی متفاوت تجربه می کند، اما همه آن ها تغییراتی را در بهزیستی عاطفی و سلامت جسمانی مشاهده می کنند که در زندگی روزمره آن ها منعکس می شود.


در دوران یائسگی، هورمون های استروژن، پروژسترون و تستوسترون در نوسان هستند.


برای بسیاری از افراد، این می تواند منجر به علائم مختلفی مانند گرگرفتگی، نوسانات خلقی، افسردگی، انگیزه پایین، انرژی کم، خشکی واژن، ناراحتی فیزیکی و اختلال در خواب شود. (با این حال، برخی افراد خوش شانس، علائم کمی خواهند داشت یا هیچ علائمی را تجربه نمی کنند.)


سایر نگرانی‌های سلامت نیز در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ زندگی بروز می‌کنند، مواردی مانند سرطان سینه و تخمدان، ظهور دیابت نوع ۲، فشار خون بالا و سایر بیماری‌ها به نوبه خود می تواند بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد.


تغییر در سلامتی ما می‌تواند بر خلق و خو، اضطراب و بهزیستی تأثیر بگذارد.


تاثیر استرس بر بدن

تاثیر استرس بر بدن | ۱۳ آسیب استرس و فکر زیاد

استرس های روانی و اجتماعی 

عوامل استرس‌زای اجتماعی متفاوت هستند، اما می‌تواند شامل مراقبت از کودکان، مراقبت از والدین سالخورده، مرگ عزیزان، مشکلات روابط یا زناشویی، طلاق، تغییر شغل و زیر سوال بردن هویت باشد. مشکلات مالی و کمبود منابع ضروری مانند حمایت دیگران نیز می تواند این عوامل استرس زا را تشدید کند.


نشانه های تجربه بحران میانسالی هستید

استرس در طول زندگی رخ می دهد، اما افزایش عوامل استرس زا در دهه ۴۰ و ۵۰ سالگی می تواند به دشوار باشد.


میانسالی به‌ویژه برای زنان مانند یک طوفان کامل است. نشانه‌های بحران‌های میانسالی می‌تواند متفاوت اما برخی از شاخص‌ها عبارتند از احساس افسردگی یا اضطراب، انگیزه پایین، مشکل در خوابیدن، سؤالات هویت یا هدف، احساس غرق شدن یا نارضایتی.

بحران میانسالی


راههای مقابله با بحران میانسالی

بهترین راه برای مقابله با استرس میانسالی بستگی به این دارد که چه چیزی باعث آن شده است، بنابراین گام اول شناسایی عامل اضطراب می باشد.


مراقبت از خود، یک برنامه ورزشی، استفاده از دارو، مراجعه به مشاوره، صحبت با عزیزان و موارد دیگر همه واقعاً باید در زندگی زنان وجود داشته باشد تا بتوانند این بحران را به سلامت پشت سر بگذارند.


اگر نگران استرس یا بحران میانسالی هستید، به مشاورمراجعه کنید. آن ها می توانند سلامت روان شما را ارزیابی و سطح هورمون های شما را بررسی کنند و به شما در یائسگی کمک کنند، به یاد داشته باشید که کمک گرفتن از متخصص همیشه بهترین راه می باشد.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-درمان تضمینی استرس در میانسالی


حتما والدین فرزندان بیش فعال و اختلال کم توجهی بخوانند

نکاتی برای والدین فرزندان بیش فعال و اختلال کم که سبب بهبود زندگی آن ها می شود.


آیا فرزند شما اختلال کم توجهی و بیش فعالی دارد؟ در این مقاله یاد می گیرید که برای مدیریت رفتار آن ها و مقابله با چالش های رایج اختلال کم توجهی و بیش فعالی چه کار هایی می توانید انجام دهید.


کمک به والدین فرزندان بیش فعال

کمک به والدین فرزندان بیش فعال


زندگی با یک کودک یا نوجوان مبتلا به اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADD) می تواند خسته کننده و حتی طاقت فرسا باشد.


اما به عنوان والدین می‌توانید به فرزندتان کمک کنید تا بر چالش‌های روزانه غلبه کند، انرژی خود را به عرصه‌های مثبت هدایت کند و آرامش بیشتری را به خانواده‌تان بیاورید و هر چه زودتر و مداوم‌تر به مشکلات فرزندتان بپردازید، شانس بیشتری برای موفقیت در زندگی خواهد داشت.


کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی عموماً دارای نقص هایی در عملکرد اجرایی نیز هستند: توانایی فکر کردن، برنامه ریزی از قبل، سازماندهی، کنترل تکانه ها و تکمیل وظایف.


این بدان معناست که شما در فرایندی که فرزندتان به تدریج مهارت های اجرایی خود را به دست می آورد، باید مسئولیت اجرایی را بر عهده بگیرید و راهنمایی های بیشتری ارائه دهید.


اگرچه علائم اختلال کم توجهی و بیش فعالی نمی تواند چیزی جز خشم در شما برانگیزد، اما مهم است که به یاد داشته باشید کودکی که شما را نادیده می گیرد، آزار می دهد یا شما را خجالت می‌دهد، عمداً این کارها را انجام نمی دهد.


کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی، می‌خواهند ساکت بنشینند، می خواهند اتاق های خود را مرتب و منظم کنند، می‌خواهند هر کاری که والدینشان می‌گویند انجام دهند، اما نمی‌دانند چگونه باید این کارها را انجام دهند.


اگر در نظر داشته باشید که بیش فعالی به همان اندازۀ شما کودکتان را هم ناامید می‌کند، عکس‌العمل به روشهای مثبت و حمایتی بسیار آسان تر خواهد بود.


با صبر، شفقت و حمایت فراوان، می توانید اختلال کم توجهی و بیش فعالی دوران کودکی را مدیریت کنید و در عین حال از یک خانه پایدار و شاد لذت ببرید.


خانواده و والدین فرزندان بیش فعال

قبل از اینکه بتوانید فرزند مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی را به طور موفقیت آمیزی کنترل کنید، درک تأثیر علائم فرزندتان بر خانواده به عنوان یک کل ضروری است.


کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی رفتارهای زیادی از خود نشان می دهند که می تواند زندگی خانوادگی را مختل کند. آن ها اغلب دستورات والدین را نمی شنوند، بنابراین از آن ها اطاعت نمی کنند.


آن ها بی نظم هستند، به راحتی حواسشان پرت می شود و سایر اعضای خانواده را منتظر نگه می دارند. یا کارهایی را شروع کرده و سپس فراموش می‌کنند که آن ها را به پایان برسانند، چه رسد به اینکه بعد از انجام جای آن ها را تمیز کنند.


کودکانی که مشکلات تکانشگری دارند، اغلب مکالمات را قطع می‌کنند، در زمان های نامناسب توجه می‌خواهند، و قبل از اینکه فکر کنند صحبت می‌کنند و چیزهای عجیب یا شرم‌آور می‌گویند. اغلب به سختی می توان آن ها را به رختخواب برد و خواباند.


کودکان بیش فعال ممکن است خانه را بهم بریزند یا حتی خود را در معرض خطر فیزیکی قرار دهند.


کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی

به دلیل این رفتارها، خواهر و برادر کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی با چالشهایی روبرو هستند. نیازهای آن ها اغلب کمتر از نیازهای کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی مورد توجه قرار می گیرد.


ممکن است وقتی اشتباه می کنند با شدت بیشتری مورد سرزنش قرار گیرند و موفقیت هایشان کمتر مورد تحسین قرار گیرد یا بدیهی انگاشته شود.


آن ها ممکن است به عنوان دستیار والدین به حساب آیند و اگر خواهر یا برادر مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی تحت نظارت آن ها رفتار نادرست داشته باشد، سرزنش شوند.


در نتیجه، ممکن است عشق خود را به برادر یا خواهر مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی به حسادت و کینه ختم شود.


الزام نظارت بر کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی می تواند از نظر جسمی و ذهنی خسته کننده باشد. ناتوانی کودک شما در “گوش دادن” می تواند منجر به ناامیدی و آن ناامیدی تبدیل به خشم شود که به دنبال آن باعث احساس گناه در مورد عصبانی شدن از کودک می شود.


رفتار فرزندتان می تواند شما را مضطرب کند. اگر تفاوت اساسی بین شخصیت والدین فرزندان بیش فعال با کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی وجود داشته باشد، پذیرش رفتار آن ها بسیار دشوار می شود.


هوش هیجانی

چگونه هوش هیجانی خود را تقویت کنیم + بازی برای کودکان

برای مقابله با چالش های تربیت کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی، باید بتوانید ترکیبی از شفقت و ثبات را به دست آورید.


زندگی در خانه ای که هم عشق و هم ساختار را فراهم می کند بهترین چیز برای کودک یا نوجوانی است که در حال یادگیری مدیریت اختلال کم توجهی و بیش فعالی است.


توصیۀ ۱ به والدین فرزندان بیش فعال: مثبت و سالم بمانید

به عنوان والدین، زمینه را برای سلامت عاطفی و جسمی فرزندتان فراهم کنید. شما بر بسیاری از عواملی که می تواند بر علائم اختلال فرزندتان تأثیر مثبت بگذارد، کنترل دارید.


نگرش مثبت را حفظ کنید. بهترین دارایی شما برای کمک به فرزندتان در مواجهه با چالش های اختلال کم توجهی و بیش فعالی، نگرش مثبت و عقل سلیم شماست. وقتی آرام و متمرکز هستید، به احتمال زیاد می توانید با فرزندتان ارتباط برقرار کرده و به او کمک کنید آرام و متمرکز باشد.


ملاحظۀ همه چیز را بکنید. به یاد داشته باشید که رفتار فرزند شما با یک اختلال مرتبط است و بیشتر اوقات عمدی نیست. حس شوخ طبعی خود را حفظ کنید. آنچه امروز شرم آور است ممکن است ده سال بعد یک داستان خانوادگی خنده دار باشد.


چیزهای کوچک را نادیده بگیرید و اهل مسامحه باشید. زمانی که فرزندتان دو تکلیف دیگر را به اضافه تکالیف روزانه انجام داده باشد، یک تکلیف انجام نشده، چیز مهمی نیست.


اگر والدین فرزندان بیش فعال کمال گرا باشید، نه تنها دائماً ناراضی خواهید بود، بلکه انتظارات غیرممکنی را برای کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی ایجاد خواهید کرد.


به فرزند خود ایمان داشته باشید.


در مورد هر چیزی که در مورد فرزندتان مثبت، ارزشمند و منحصر به فرد است فکر کنید یا حتی فهرستی مکتوب کنید. به فرزندتان اعتماد کنید که می تواند یاد بگیرد، تغییر کند، بالغ و موفق شود. هرروزه در حین مسواک زدن دندان ها یا درست کردن قهوه این اعتماد را ایجاد کنید.

۲-مراقبت از خود

به عنوان الگوی فرزندتان و مهمترین منبع قدرت، داشتن یک زندگی سالم حیاتی است. اگر بیش از حد خسته شده اید یا به کلی صبرتان تمام شده است، در خطر از دست دادن ساختار و حمایتی هستید که با دقت برای کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی خود تنظیم کرده اید.


به دنبال حمایت باشید. یکی از مهم ترین نکاتی که باید در تربیت کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی این است که مجبور نیستید این کار را به تنهایی انجام دهید.


با پزشکان، درمانگران و معلمان فرزندتان صحبت کنید. به یک گروه حمایتی سازمان یافته برای والدین کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی بپیوندید.


این گروه ها انجمنی برای مشاوره دادن و دریافت مشاوره ارائه می دهند و مکانی امن برای تخلیه احساسات و به اشتراک گذاشتن تجربیات فراهم می کنند.


استراحت کنید. دوستان و خانواده می‌توانند در مورد پیشنهاد نگهداری از کودک فوق‌العاده باشند. ممکن است در مورد ترک کودک مبتلا به اختلال کم توجهی و بیش فعالی احساس گناه کنید.


دفعه بعد، پیشنهاد آن ها را بپذیرید و صادقانه درباره بهترین نحوه رفتار با فرزندتان با آن ها صحبت کنید.

منبع:مرکز مشاوره و روانشناسی مشاورانه-حتما والدین فرزندان بیش فعال و اختلال کم توجهی بخوانند


مشاوره استرس : استرس چیست و با ما چه می کند؟

در این مقاله به “استرس چیست” و مشاوره استرس می پردازیم.


انسان از ابتدای تولد با رویدادهایی مواجه می ‌شود که برایش پیش‌بینی ناپذیر و غیر قابل کنترل است.


این دو ویژگی دنیای اطراف مان یعنی پیش بینی ناپذیری و کنترل ناپذیری، باعث شده که هیچ کس در دنیا از استرس مصون نباشد.


استرس چیست؟

استرس را شاید بتوان نوعی کوفتگی ذهنی، احساس فشار و تهدید دانست که باعث ناراحتی جسمی و روحی در فرد می شود و معمولا در مقابل تغییرات رخ می دهد.


اگرچه استرس در ضمیر ناخودآگاه ما تداعی گر رویدادهای منفی است اما خود استرس همواره منفی نبوده و در واقع وجود استرس برای بشر لازم است.


استرس گاهی می تواند مثبت باشد؛ این ویژگی یعنی احساس استرس بوده که در نیاکان ما هنگام مبارزه و فرار از حیوانات درنده باعث پاسخ سریع تر و واکنش به موقع می شد.


به عنوان مثال در دنیای امروز نیز هنگامی که صدای بوق یک اتوموبیل را می شنویم درصورتی که سطح لازمی از استرس در ما وجود نداشته باشد شاید واکنشی با سرعت و شدت مناسب از خود نشان ندهیم.


استرس خوشایند!

گاهی نیز یک رویداد در ابتدا باعث استرس و فشار روانی در ما می شود ولی به تدریج به تجربه ای خوشایند تبدیل می گردد.


مثلا پریدن با چتر که اولین بار تجربه ای پر استرس و سخت است در دفعات بعدی برای فرد هیجان انگیز و لذت بخش می شود.


بنابراین می توان گفت استرس به زندگی ما هیجان می دهد، باعث می شود زندگی ما از حالت سکون درآید و در مواجه با خطرات نیز کمک کننده است.


استرس با جسم ما چه می کند؟

استرس بیش از اندازه یا طولانی مدت می تواند به انواع مختلفی از بیماری های جسمانی و روانی منجر شود.


بدن در مقابل استرس با ترشح هورمون کورتیزول واکنش نشان می دهد، ترشح طولانی مدت و زیاد از حد کورتیزول  برای سلامت ما عوارض جبران ناپذیری دارد.


واضح ترین عارضه آن، اختلالاتی در ریتم ضربان قلب، گرفتگی عروق قلبی ، فشار خون بالا و حتی سکته قلبی است.


وقتی تحت استرس قرار می گیریم، رگ هایی که به اندام های درونی مان خون می رسانند تنگ تر می شود؛ بنابراین خون بیشتری به عضلات تنه و دست و پا جریان می یابد.


در نتیجه قلب ما سخت تر کار می کند و این باعث افزایش فشار خون و  در صورت تداوم این فرایند، بیماری های قلبی می شود.


استرس بر سیستم ایمنی تاثیر می گذارد؟

استرس باعث ضعف سیستم ایمنی می شود و نیز خطر ابتلا به بیماری های عفونی را نیز افزایش می دهد.


از دیگر قسمت های آسیب پذیر بدن در مقابل استرس می توان به سیستم گوارشی اشاره کرد.


استرس می تواند باعث شود اسید معده شما افزایش یابد و احساس سوزش و درد داشته باشید همچنین روند بیماری هایی مانند زخم معده و اثنی عشر را تشدید می کند.


همچنین  وقتی تحت فشار عصبی قرار می گیرید، کبد قند خون اضافی تولید می کند تا انرژی بدن را افزایش دهد.


اگر این شرایط استمرار یابد، خطر ابتلا به بیماری دیابت نوع دو افزایش می یابد.


تحقیقات جدید حاکی از تاثیر استرس روی خطر ابتلا به سرطان، چاقی و اضافه وزن می باشد.


استرس با روان ما چه می کند؟

وقتی دچار استرس می شویم نه تنها از بدن مان بلکه از ذهن مان نیز هزینه می کنیم.


به طور کلی استرس در آغاز و تشدید بسیاری از بیماری های روانی نقش عمده دارد.


استرس های دوران کودکی ، استرس در مقابل حوادث وحشتناک و غیرعادی و همچنین استرس مداوم در برابر رویدادهای کوچک تر، هر کدام به نحوی در اختلات خاصی تاثیر گذار هستند.


استرس می تواند باعث بی خوابی شبانه، فکر کردن به خودکشی و گرایش به مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل شود.


وقتی مغز دچار استرس است، هنگامی که باید استراحت کند همچنان فعال است و این باعث می شود که فرد نتواند خواب راحت و کافی داشته باشد.


همچنین استرس بر روی عملکرد مغز بخصوص حافظه تاثیر منفی دارد.

شاید واضح ترین تاثیر استرس روی ذهن و مغز تان را هنگام مطالعه و ضعف تمرکز در جریان استرس تجربه کرده باشید.


علاوه بر تاثیر هورمون های استرس روی اشتها، از نظر روانی پاسخی که بسیاری از افراد بعد از استرس به محیط می دهند و آرامش روحی را برایشان در پی دارد، پرخوری می باشد.

از جمله اختلالات روانی که می‌تواند پس از تجربه شدید استرس رخ دهد اختلال استرس پس از سانحه یا همان PTSD می باشد.


که معمولا پس از تجربه یک رویداد غیرعادی و پرتنش مثلا تجربه زلزله، سوء استفاده جنسی و… رخ می دهد.


جالب است بدانید که یکی از اثرات استرس و فشار روانی، بخصوص استرس طولانی مدت، خشم، نا امیدی و افسردگی است.


روش تشخیص در مشاوره استرس

رابطه تیپ شخصیتی و استرس چگونه است؟


آیا همه افراد در پاسخ به استرس واکنش یکسانی دارند؟


حتما تاکنون متوجه تفاوت شخصیتی بین اقوام و دوستان حتی تفاوت خودتان با دیگران شده اید؛ ممکن است بگویید من حساس تر از خواهرم هستم یا پدرم آرام تر از مادرم است.


در مشاوره استرس روش ابتدایی شناسایی شخصیت افراد و دلایل استرس است.


همه ما از بدو تولد دارای شخصیت ذاتی و خاص خود هستیم؛ این تفاوت به خصوص برای مادران قابل لمس است مثلا می گویند فرزند کوچکم بسیار آرام است، شب ها زود می خوابد، تربیت او نسبت به برادر بزرگ ترش برایم آسان تر است.

منبع:کانون مشاوران ایران-مشاوره استرس : استرس چیست و با ما چه می کند؟