اختلال شخصیت چندگانه

امروز می‌خواهیم راجع به یکی از بیماری‌های روانپزشکی صحبت کنیم که شاید شما هم نام آن را شنیده باشید و یا حتی راجع به آن کتاب خوانده باشید.


اختلال هویت تجزیه‌ای که اختلال شخصیت چندگانه نامیده می‌شود، یکی از مزمن‌ترین اختلالات تجزیه‌ای محسوب می‌شود.


بیشتر افراد خود را انسانی با یک شخصیت اساسی می‌دانند و حسی یکپارچه از خویشتن دارند .


ولی بیماران مبتلا به اختلالات تجزیه‌ای، حس دارا بودن یک هوشیاری واحد را از دست می‌دهند.


شخص احساس می‌کند که فاقد هویت است یا درباره هویت خود سردرگم است.


و یا اینکه هویت‌های متعددی دارد. هر چیزی که معمولا به انسان‌ها شخصیت واحد می‌بخشد.


(مثل افکار، احساسات و اعمال یکپارچه) در افراد مبتلا به اختلالات تجزیه‌‌ای طبیعی نیست.


سازگار شناخت اختلال شخصیتی چندگانه

 تجزیه به‌عنوان دفاعی در مقابل ضربه ظهور می‌کند  که البته منظور از کلمه ضربه در اینجا، ضربات روحی و روانی است.


تجزیه در اصل یک نوع سیستم دفاعی است که ذهن به‌صورت ناخودآگاه و بی‌آنکه ما روی آن کنترلی داشته باشیم، در پیش می‌گیرد.

دفاع‌های تجزیه‌ای کارکرد دوگانه‌ای دارند. اول اینکه به فرد کمک می‌کنند در زمان وقوع ضربه خود را از آن دور کند.


و دوم اینکه مانعی برای گنجاندن ضربه در زندگی فرد می‌شوند و آن را به تعویق می‌اندازند.


در اصل تجزیه وضعیتی را به‌وجود می‌آورد که محتویات ذهنی در هوشیاری‌های موازی حضور هم‌زمان پیدا می‌کنند.


 علایم شناختی این اختلال

 گروهی از دانشمندان معتقدند که اختلال هویت تجزیه‌ای بسیار نادر است و گروه دیگر می‌گویند.


که اختلال مزبور بسیار کمتر از حد واقعی شناسایی شده است.


بیشتر بیمارانی که تشخیص این اختلال را دریافت می‌کنند، مؤنث هستند.


و در اصل نسبت ابتلای خانمها به آقایان از ۵ به ۱ تا ۹ به ۱ متغیر است.


با این حال اکثر پزشکان و پژوهشگران معتقدند که آقایان در نمونه‌‌های بالینی کمتر از حد واقعی گزارش شده‌اند.


زیرا به عقیده آنها بیشتر افراد مذکری که دچار این بیماری هستند.


بیشتر وارد سیستم قضاوت جنایی می‌شوند تا سیستم بهداشت روانی.


این اختلال در اواخر نوجوانی و اوایل جوانی بیشتر دیده می‌شود و میانگین سنی در زمان تشخیص ۳۰ سالگی است.


هرچند بیماران معمولا ۵ تا ۱۰ سال پیش از تشخیص‌، نشانه‌ها را داشته‌اند.


به‌نظر می‌رسد که این اختلال در بستگان درجه اول مبتلایان بیشتر از جمعیت کلی دیده می‌شود.


علت بیماری شخصیت چندگانه داشتن

علت اختلال هویت تجزیه‌ای به‌درستی معلوم  نیست، هرچند در سابقه بیماران (تقریبا صد در صد آنها) حادثه آسیب‌رسان غالبا در دوران کودکی وجود داشته است.


به‌طور خلاصه می‌توان چهار نوع عامل سبب‌ساز را نام برد:


 * تجربه  یک حادثه آسیب‌رسان

 * عوامل محیطی

 * استعداد برای ابتلا به اختلال

 * فقدان حمایت بیرونی

 رویداد آسیب‌رسان معمولا سوء رفتار جسمی و جنسی در دوران کودکی است.


سایر رویدادهای آسیب‌رسان عبارتند از: مرگ بستگان یا دوستان نزدیک در دوران کودکی و شاهد آسیب و مرگ بودن.


شماره های تماس 01


اختلال هویت و شخصیت چندگانه

اختلال هویت تجزیه‌ای نام اختلالی است که قبلا به اختلال شخصیت چندگانه شهرت داشت. این اختلال، مزمن است.


مفهوم شخصیت، القاءکننده احساس یکپارچگی در شیوه تفکر، احساس و رفتار شخص و دریافت او از خود به‌‌عنوان موجودی واحد است.


افراد مبتلا دارای دو یا چند شخصیت مجزا هستند که هر یک از آنها در دوره‌ای که آن شخصیت خاص تسلط دارد.


تعیین‌کننده رفتار و نگرش‌های آنان  است. برای تشخیص‌گذاری باید حداقل دو تا از این هویت‌ها یا حالات شخصیتی، متناوبا  کنترل رفتار شخص را به عهده بگیرند.


تعداد متوسط شخصیت‌ها در اختلال هویت تجزیه‌ای بین ۵ تا ۱۰شخصیت است.


اغلب در هنگام تشخیص فقط ۲ یا ۳ شخصیت مشهود است و سایر شخصیت‌ها در جریان مسیر درمان شناسایی می‌شوند.


تعداد متوسط هویت‌های گزارش‌شده برای بیماران مذکر ۸ و برای بیماران مونث ۱۵ برآورد شده است.


که البته هنوز این اعداد مورد شک است و نیاز به بررسی‌های بیشتری دارد.


گذر از یک شخصیت به شخصیت دیگر اغلب به‌صورت ناگهانی و نمایش‌گونه صورت می‌پذیرد.


بیماران عموما در هر وضعیت شخصیتی، از وجود شخصیت‌های دیگر و رویدادهایی که در جریان تسلط آنها گذشته است، آگاه نیستند.


با این حال گاهی یکی از شخصیت‌های دیگر، دچار چنین فراموشی نبوده و از وجود، کیفیات و فعالیت‌های شخصیت‌های دیگر کاملا آگاه است.


گاهی نیز شخصیت‌ها به درجات مختلف از وجود بعضی یا تمام شخصیت‌های دیگر آگاهی دارند و ممکن است .


با هم طرح دوستی، رقابت یا همراهی بریزند. اغلب شخصیت‌ها نام خاص را دارند و گاهی نیز یک یا چند شخصیت موجود در فرد نام کارکرد خود را دارند مثل محافظ.


ممکن است شخصیت‌ها از دو جنس متفاوت، نژادها و سنین مختلف و از خانواده‌هایی غیر خانواده اصلی بیمار باشند.


شخصیت‌ها اغلب بسیار متفاوت و حتی ممکن است متضاد باشند.


بیماران اغلب، در معاینه هیچ نکته غیرعادی ازلحاظ وضعیت روانی ندارند به جز اینکه، درباره دوره‌های زمانی مختلف فراموشی دارند.


گاهی با واداشتن بیمار برای تهیه یک دفتر یادداشت روزانه فرد معاینه کننده  می‌تواند شخصیت‌های متعدد بیمار را در این یادداشت‌ها بیابد.


علایم روانی افراد با  دوگانگی شخصیت

 این بیماران اغلب هم‌زمان دچار اختلالات روانی دیگر مثل اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی، اختلالات وابسته به مصرف مواد، اختلالات خواب و غیرههم هستند.


در عین حال اقدام بر خودکشی در میان آنها شایع است.


  درمان دوگانگی شخصیت

 موثرترین رویکرد درمانی برای اختلال هویت تجزیه‌ای، درمان‌های غیر دارویی است.


به کمک روش‌های تخصصی که از حوصله این بحث خارج است، اطلاعات اضافی درباره سابقه، شناسایی شخصیت‌های قبلا ناشناخته و تسهیل تخلیه هیجانی صورت می‌گیرد. درمان این اختلال نیاز به صبر و حوصله، دقت و زمان دارد.


دارو فقط در صورت لزوم مثلا در وجود همزمان اختلال افسردگی یا اختلال اضطرابی و غیره تجویز می‌شود


. درمان دارای مراحلی است که باید یک به یک انجام شود و هر نوع شتاب‌زدگی در سیر درمان معادل ضربه دیگری بر فرد بیمار است.‌


  سرنخ ها تشخیصی شخصیت های چندگانه

 برخی حالات به نفع تشخیص اختلال هویت تجزیه‌ای است، ازجمله:


 *‌ گزارش‌های دگرگونی زمانی، فراموشی لحظه‌ای و عدم تداوم


 * بازگویی‌ دوره‌های رفتاری بیمار از جانب دیگران که خود بیمار آنها را به‌خاطر نمی‌آورد.


 * اشخاص بیمار را مورد شناسایی قرار دهند و یا به نامی دیگر بخوانند که بیمار آنها را نمی‌شناسد.


 * بیمار ممکن است خود را به نامی دیگر بخواند و به‌عنوان سوم شخص خطاب کند.


 * کشف نوشته‌ها، نقاشی‌ها یا دیگر محصولات کاری دی و اشیایی مثل کارت هویت، لباس و غیره میان اموال بیمار که قابل شناسایی یا قابل توجیه نیست.


 * سابقه آسیب‌های عاطفی شدید در دوران کودکی (معمولا قبل از پنج‌سالگی)

منبع: پریسا نجفی ، مرکز مشاوره و روانشناسی ایران - اختلال شخصیت چندگانه


10 نکته در مورد دعوای خانوادگی که باید حتما بدانید

هنگامی که یک قرارداد ازدواج بین دو نفر به انجام می رسد، آنها می گویند که ما با هم زندگی می کنیم، هدف از زندگی زوجین این است که آنها با هم هدف های مشترک را که در زندگی شان دارند را دنبال کنند.


یا می توان گفت که در رابطه مشترک اهداف و تفاوت های ما باید مورد توجه باشند چرا که رابطه زوج ها زنده است، نه ایستاده و نه مرده.


چرا که در این مورد، رابطه را می توان به نام زندگی نامید مثلا کسانی که در حالت طلاق اند واقعا نام زندگی مشترک برایشان معنایی ندارد.


یکی از ویژگی های مهم موجودات زنده تغییر بدن و روح آنها است و در طول زمان تغییرات در بدن آنها رخ می دهد.


گاهی اوقات بیمار می شوند و گاه گاه شاد و خوشحال می شوند و همچنین با گذر زمان و تغییرات در سن، بدن آنها تغییر می کند و باید با هدف جدید سازگار می شود.


برای مثال، یک مرد سالخورده نباید پیرو رفتار یک جوان سی ساله باشد؛ زیرا در مواجهه با تقلید رفتار جوان بدن او آسیب خواهد دید.


بنابراین او باید از بدنش بیشتر مراقبت کند.

رابطه مشترک نیز یک موجود زنده است و در نتیجه یک روابط مشترک است و مانند انسان می تواند یک بیماری روحی و بیماری داشته باشد که یک چیز طبیعی است.


با توجه به موارد فوق، من به شدت می گویم که در رابطه بین زوج ها، اگر اصطکاکی وجود نداشته باشد، می توان گفت که زندگی آنها رکود دارد و یا کاملا از بین رفته است.


برای یک زن و شوهر غیر ممکن است تفاوت را با یکدیگر نبینند به طوری که تفاوت های زندگی مشترک طبیعی هستند و در بعضی موارد می توانند سبب رشد و پیشرفت باشند.


اما مهم است که ما روش های ابراز افکار و صحبت کردن را یاد بگیریم و اختلافات کوچک که نمک زندگی است را تحت درمان قرار دهیم.


بنابراین ما تصمیم گرفتیم که روش های بحث و گفتگو با همسرمان را در این مطلب بررسی کنیم، اما قبل از آن من به شما یادآوری می کنم که اساسا هر اختلاف، معنای پایان عمر مشترک و نفرت از زوج ها نیست، مگر اینکه ما بدانیم شیوه صحیح رسیدگی به اوضاع چیست.

معرفی اپلیکیشن روانشناسی فول تست2

معرفی اپلیکیشن روانشناسی "فول تست"

0 دیدگاه /آذر ۱۴, ۱۳۹۷

ادامه مطلب ...

راه های درست برای دعوای خانوادگی

۱- یکی از عوامل مهم در ریشه کن کردن تقابل زوج، دخالت دیگران در دعوا است. هر یک از دو روش خود را نشان می دهد:


اول: برای تطبیق درگیری ها میان خودمان به خانواده ها و یا افراد دیگر، برای مثال، اکثر زنان در مبارزه می گویند این کلمات خود شما نیست.

مادر شما این را گفته است، یا خواهر یا هر کس دیگری … یا برخی از مردان شروع به توهین و تحقیر همسر خود می کنند، به عنوان مثال، آنها به زن می گویند که شما نمی فهمید و منطقی نیستید.


برنامه ریزی چنین مسائلی ممکن است شامل جرقه های سیل ویرانگر باشد که در کوتاه ترین زمان ممکن زندگی را نابود می کند.


دوم، مشارکت عملی و انتقال بحث های خانواده به دیگران است.

اگر چه این افراد پدر و مادر این زن و شوهر هستند، زیرا دعوت از این افراد برای قضاوت و ادغام در وسط دعوای خانوادگی تنها آتش ماجرا را بیشتر می کند، زیرا آنها ذینفع هستند و اغلب قضاوت آنها با بی عدالتی همراه است.


بنابراین، زوج ها باید بدانند که مسئله مربوط به خود و هر اخلاقی بد در مورد خودشان است، نه خانواده های آنها، و آنها باید با یکدیگر صحبت کنند و مشکل را حل کنند.


به متخصص و مشاوران مراجعه کنید و از مشاوره روانشناسی برای بهبود اوضاع استفاده کنید.

زوج ها ممکن است یکدیگر را دوست داشته باشند و این باعث ایجاد تشنج در رابطه آنها خواهد شد.

اصل داشتن چنین خواسته ای طبیعی است، اما مهم است که چگونه بیان می شود.


برخی احکام به هیچ وجه به آرزو و خواسته ها پاسخ نمی دهند، مثل اینکه شما با همسرتان در میان زندگی یا ازدواج کنید، زیرا همسرتان رابطه منفی با زندگی پیدا می کند.


به عبارت دیگر، ارزش زندگی مشترک به همان اندازه کوچک است، و قطعا در مشکلات بزرگ شکست خواهد خورد.


بنابراین، زوجها در نزاعهایشان نباید به هیچ وجه قادر به آوردن اصل زندگی در این دعوای خانوادگی باشند.


برعکس، قبل از بیان خواسته های خود، باید به اهمیت زندگی اشاره کرد، مثلا می گویند من به پیوند مقدس مان احترام می گذارم، تا زمانی که با تو زندگی کنم، زندگی ام را دوست خواهم داشت.


10 نکته در مورد دعوای خانوادگی که باید حتما بدانید


استفاده از برخی کلمات در حین دعوا ممنوع است این کلمات هرگز، همیشه هستند.

به عبارت دیگر، از استفاده از کلمات منفی که تمام زندگی را هدف قرار می دهد باید اجتناب شود، به عنوان مثال، این جملات: شما هرگز یک شوهر خوب نیستید، شما هرگز من را دوست نداشتید.


شما همیشه سوءاستفاده می کنید، شما هرگز به خانواده ام احترام نمی گذارید، از شما هیچ چیز خوبی نمی بینم.


هر زنی که به شوهرش می گوید که من شما را خوب ندیده ام، عمل چنین زنی هرگز از ذهن مرد نمی رود و پاک نمی شود و باید از عواقب منفی ان خودداری کند


مقایسه نکنید.

بیایید به شما یادآوری کنم که سرنوشت کوچک پایان زندگی مشترک نیست؛ خطوط قرمز نباید شکسته شوند یکی از خطوط قرمز مقایسه همسر با دیگران است.


گاهی اوقات، طرفین شروع به تعریف، ستایش و خجالت زدن یکدیگر می کنند، این مسئله می تواند موجب شکاف عمیق بین زوج ها برای بهبودی طولانی شود.


از درد دل اجتناب کنید.

زیرا لازم است از گفتن اسرار خانواده و کلمات قلبی به شخص غیر موجه خودداری شود، زیرا این یک ضربه بزرگ به زندگی مشترک است.


گاهی اوقات فرد قبل از اینکه از شوهرش جدا شوند، شروع به برقراری ارتباط غیر منطقی می کنند.


آنها درد دل ها را به اشتراک می گذارند که به دنبال ان زندگی مشترک شان نابود تر از قبل می شود.


مشاورانه 

مشاوره خانواده 

مشاوره ازدواج 

مشاوره تلفنی 

مشاوره آنلاین 

تست روانشناسی 

مشاوره روانشناسی 

مشاوره جنسی 

اختلال روانی 

استخدام روانشناس و روانسنج

۵-سعی کنید بحث را در اوایل آن به پایان برسانید و خشم بیش از حد ایجاد نکنید.

ما می توانیم بحث را در زمان های بهتر و زمانی که زوج ها حال مطلوب دارند، ادامه دهیم.


همچنین اختلاف، مسائل و موضوعاتی که در بحث رخ داده است نباید مورد توجه قرار گیرد.


تمام انتقادات و بحثها را به سرعت از سر در آورده و با گل زیبا و عاشقانه و با طراوت، لحظات گذشته را پس گرفته و طرف مقابل خود را خوشحال کنید.


۶-حل اختلافات

برای والدین هیچ مشکلی با فرزندان خود وجود ندارد.


در هر صورت هیچ چیز در جهان موجودات ناممکن نیست.


هنگامی که چنین اختلافاتی بوجود می آید، آنها می توانند به عنوان یک فرصت برای اموزش به کودکان و مهارت های ارتباطی از ان استفاده نمایند.


شما می توانید با بیان استدلال سازنده به جای دیدگاه های مخرب، یک مدل خوب برای فرزندان خود باشید.


هنر بحث کردن این است که آرامش ذهنی خود را حفظ کنید، با همسرتان با احترام صحبت کنید، با مشکل مواجه شوید و بحث را پایان دهید، حتی اگر زمان بیشتری برای انجام این کار صرف کنید.


هنگام بحث درباره دید کودکان اطمینان حاصل کنید که از آنها عذرخواهی می کنید و رفتارهای اشتباه را بر طرف کنید.


۷-اضطراب و استرس

والدین ممکن است متقاعد شوند که کودکان هیچ دلیلی برای نگرانی و اضطراب ندارند.


اما هنگامی که کودکان در یک محیط بی نظم قرار دارند، ممکن است آشفتگی احساسی ایجاد شود.


بر طبق تحقیقات، حدود بیست و پنج درصد از کودکان مورد بررسی می گویند زمانی که احساس ناراحتی یا آشفتگی می کنند به خود صدمه می زنند.


در کودکان پیش دبستانی، علائم بیش از حد اضطراب شدید می تواند به عنوان یک اختلال توجه یا یک واکنش خشن و عصبی دیده شود.


مقالات معتبر درمان مشکلات خانوادگی

وضعیت آموزش

اضطراب ناشی از دعوی پدر و مادر می تواند باعث ایجاد مشکلات عاطفی برای هر کسی که با ان ها همراه است، باشد.


ذهن کودکان ممکن است در دادرسی هایی که در خانه انجام می شود متمرکز شود و خانواده آنها را نادیده بگیرد.


برخی از کودکان ممکن است مشکلات شناختی مانند کندی عملکرد و محدودیت های مهارت های حل مساله را در پرونده های خانوادگی داشته باشند.


در مطالعه ای که در مورد کودکان شش تا هشت ساله انجام شده است مشاهده شده است که کودکانی در خانواده های با دعوای زیاد خانوادگی دارای نمرات پایین تر در ریاضیات و خواندن هستند و پیامدهای منفی بیشتری دارند.


مشکلات روانی

هنگامی که بحث در خانه زیاد است  چه بین والدین و چه بین والدین و کودکان و یا در ترکیب هر دو  آسیب اصلی به کودکان است.


مبارزات مداوم کلامی که سرزنش و تحقیر یکدیگر را دارند  خطر مشکلات روحی و اجتماعی برای کودکان را افزایش می دهد.


این مشکلات می توانند شامل اضطراب، افسردگی، واکنش های عصبی، عزت نفس پایین و مشکل برقراری ارتباط با همسن و سال ها باشند.


در صورت خشونت فیزیکی در دعوای خانوادگی، خطر مشکلات جسمی بلند مدت و یا مشکلات سلامت روان افزایش می یابد و نیاز به مشاوره خانواده افزایش می یابد.


اثرات بلندمدت

اختلافات خانوادگی و دعوا ممکن است به نظر کوچک باشد اما اثرات آنها ممکن است برای مدت طولانی ادامه یابد.


براساس یک مطالعه منتشر شده در مجله آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکایی، نوجوانانی که در معرض دعواهای مکرر والدین هستند در بزرگسالی از پیامدهای ان رنج می برند.


در این مطالعه، سیصد کودک از کودکی تا نوجوانی تحت نظارت قرار گرفته است.


کسانی که شاهد دعوای خانوادگی زیاد بوده اند بیشتر از دیگران در معرض خطر افسردگی، استفاده یا وابستگی به الکل و مواد مخدر و رفتارهای ضد اجتماعی در سن بالاتر هستند.


علاوه بر این، این بزرگسالان به احتمال زیاد از روابط شخصی بد، فقر و از دست دادن شغل در بزرگسالی رنج می برند.


برای درک و اموزش مطالب بیشتر در این زمینه مراجعه به مرکز مشاوره می تواند یک گزینه مناسب برای شما باشد.


منبع :


هدایت نیا فرج اله. تسهیل طلاق یا طلاق زدایی در حقوق خانواده ایران. حقوق اسلامی :   زمستان ۱۳۹۴ , دوره  ۱۲ , شماره  ۴۷

نوایی علی اکبر. خانواده الگو در اسلام. پژوهش های اجتماعی اسلامی   تابستان ۱۳۹۲ , دوره  ۱۹ , شماره  ۲

عظیمی گرکانی هادی , پوررضا آرمان. حقوق زوجین پس از طلاق. فقه و تاریخ تمدن :   بهار ۱۳۸۹ , دوره   ۶ , شماره  ۲۳

سامانی سیامک , رضویه اصغر.  رابطه همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی با مشکلات عاطفی. پژوهش در سلامت روانشناختی :   بهار ۱۳۸۶ , دوره  ۱ , شماره  ۱

منبع: سارا نظری مرکز مشاوره و روانشناسی آنلاین مشاورانه - 10 نکته در مورد دعوای خانوادگی که باید حتما بدانید


اختلالات تغذیه

دید کلی

از آنجایی که اختلالات تغذیه اولین بار در خلال سالهای قبل از بزرگسالی تشخیص داده می‌شوند، به عنوان مشکلات روانی کودکی تلقی می‌شوند. این مشکلات اگر ادامه پیدا کنند برای بزرگسالان نیز ایجاد زحمت می‌کنند. اختلالات تغذیه اغلب کیفیت‌های هیجانی و رفتاری و همچنینی پیامدهای جسمی دارند. اگر چه بسیاری از اشخاص مبتلا به اختلالات تغذیه مشکلات دیگری ندارند، اما ممکن است انواعی از اختلالات دیگر نیز با این اختلال همراه باشند. دو آشفتگی عمده در تغذیه ، عبارتند از بی‌اشتهایی روانی و پرخوری روانی. اما نکته اساسی در اختلالات تغذیه ، توجه و بررسی مشکلات تغذیه مشاهده شده در شیر خوارگی و اوائل کودکی می‌باشد. 

اختلال تغذیه شیر خوارگی یا اوائل کودکی

تغذیه ، اولین وظیفه‌ای است که والدین و کودک برای رسیدن به یک هدف مشترک باهم کار می‌کنند. تعجب آور نیست که بسیاری از والدین ، به جزئیات عادتهای تغذیه‌ای نوزاد علاقه نشان می‌دهند و آشفتگی در حیطه تغذیه ، می‌تواند در پریشانی والدین نقش داشته باشد. وسعت مشکلات تغذیه تغییر پذیری زیادی نشان می‌دهند. مطالعاتی که ملاکهای شامل بودن را بکار می‌برند، میزان بالاتری از این اختلال را گزارش کرده‌اند و مطالعاتی که ملاکهای دقیق‌تری را بکار می‌برند، میزان کمتری از این اختلالات را گزارش کرده‌اند.


بسیاری از کودکان ممکن است تغذیه شیک (Finicky) ، تغذیه انتخابی را نشان دهند. اما این دگرگونی و تنوع در محدوده بهنجاری است و بازتاب اختلال نیست. زمانی که ملاکهای سخت و دقیق بکار می‌روند، فقط در 2 - 1 درصد نوزادان ، مشکلات تغذیه بادوام تشخیص داده می‌شود. خصوصیت اصلی و مرکزی اختلال تغذیه نوزادی عبارت است از شکست مداوم در مصرف غذای کافی که نشانه آن ناتوانی در وزن‌گیری یا از دست دادن قابل توجه وزن ، طی یک دوره حداقل یک ماهه است. برای تشخیص ، کودک باید کمتر از 6 سال داشته باشد و مشکل او ناشی از بیماری طب عمومی یا اختلال گوارشی نباشد. 

علت اختلال تغذیه

همانگونه که در مورد اکثر اختلالات کودکی صادق است، انواع وسیعی از الگوهای آسیب شناسی پیشنهاد شده است. مانند عوامل جسمی ، مزاج کودک ، سرمشق‌گیری ، رفتار والدین و عوامل خانوادگی. مثلا روی الگوهای ناسازگار تبادل والدین با کودک ، در شروع مشکلات تغذیه ، تاکید شده است. فقدان پاسخگویی به نیازهای کودک ، و جنگ قدرت بر سر غذا ، به رفتارهایی از والدین اشاره دارند که می‌توانند در مشکلات تغذیه نقش داشته باشد. گر چه میزان پژوهشها محدود است، در این حوزه نیز مدل آسیب پذیری استرس پذیرفته است که در آن به تبادل عوامل فیزیولوژیک ، اجتماعی و رفتاری برای تبیین اختلالات تغذیه اشاره شده است.


زمانی که مشکل تغذیه تشخیص داده شد، رویکرد رایج برای اصلاح مشکل عبارت است از کار کردن با والدین ، به منظور تغییر الگوهای رفتاری مربوط به تغذیه: آموزش و راهنمایی والدین می‌تواند مفید باشد. تماس مکرر با الگوهای پاسخگو به نیازهای کودک ، اجتناب از جنگ قدرت و تحمل تغییر پذیری کودک در سبکهای تغذیه نیز سودمند است. نوزادان را نیز کمی توان در معرض غذاهای گوناگون قرار داد و در ازای آوردن غذاهای متنوع آنها را مورد توجه قرار داد. باید به خاطر داشت که مشکلات خفیفی در نوزادی و کودکی شایع است و نیاز به توجه مفرط ندارند. 

مباحث مرتبط با عنوان

اختلال سلوک

اختلالات خواب در کودکان

اوتیسم یا در خود فرورفتگی

بی‌اشتهایی روانی

با بدغذایی کودکان چه کنیم؟

پرخوری روانی

منبع: تالار وانشناسی و مشاوره آنلاین ازدواج خانواده تحصیلی همیاری ایران - اختلالات تغذیه


قلب زنان تمام دارایی مردان

اگر اهل مطالعه باشید و یا مقالات روانشناسی و ازدواج را دنبال کرده باشید، دیده اید که مقالات بسیاری وجود دارد که به مردان گوشزد می کند همواره برای احساسات همسرانشان وقت گذاشته، به آنان محبت کنند و همواره در کلامشان از سخنان محبت آمیز استفاده کرده و دوست داشتنشان را به زبان بیاورند اما در این میان کمتر مطلبی به این نکته اشاره دارد مردان نیز نیازمند توجه و دیدن و لمس کردن علاقه ی محبت همسرانشان هستند.


line-separator


شاید با خود فکر کنید مردان که جنس قوی و به نوعی خستگی ناپذیر جامعه هستند اصلاً نیازی به شنیدن کلمات محبت آمیز نداشته و کمبود آن را احساس نخواهند کرد اما کاملا اشتباه می کنید زیرا آنان نیز همانند شما نیازمند محبت بوده. زیرا آنان هم ظرفیتی دارند درست است که صبر و تحمل بسیار بیشتری نسبت به زنان دارند اما آن هم ظرفیتی داشته و گاهی پر می شود و آن زمان است که نقش همسرانشان در آرام کردن آنان با ابرازعشق و علاقه بسیار پررنگ شده و از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا اگر این آرامش به وجود نیاید، مردان کم کم خسته شده و آن طاقت گذشته را ندارند، کدورت ها به وجود آمده و سر و کله ی مشکلات جدید تری پیدا خواهد شد.


line-separator


توصیه مشاوران به بانوان عزیز این است که همان مقدار که شما نیازمند شنیدن کلمه دوست دارم هستید، مردان شما هم با شنیدن آن آرامش پیدا کرده و با نیرویی بیشتر برای خوشبختی شما تلاش خواهند کرد.

منبع: مشاوره ازدواج - قلب زنان تمام دارایی مردان


5 عادت روانی شایع که موجب اختلال در عملکرد ذهن می شود

مغز ما شبیه یک پردازشگر کامپیوتر است: مغز توانایی پردازش و منابع ذهنی محدودی دارد. هر فعالیت ذهنی (و یا وضعیت احساسی) فشرده که میزان زیادی از توانایی ها و فضای ذهنی ما را به خود مشغول می کند، برروی توانایی ما برای تمرکز، حل مسئله، خلاقیت، یا استفاده از دیگر توانایی های شناختی تاثیر گذاشته و در نتیجه عمکرد IQ مانیز موقتا کاهش می یابد.


برای نمایش این اصل مهم، سعی کنید در حالت راه رفتن از عدد 1000، 7شماره 7شماره به پایین بشمارید، (1000، 993، 986، …). پس از اینکه اندکی به شمارش ادامه دهید، از راه رفتن باز خواهید ایستاد. اما چرا؟ مغز شما مجبور است آنقدر برای انجام این محاسبات ریاضی سخت کار کند که منابع و ظرفیت کافی برای دستور دادن به پاهای شما برای گام برداشتن باقی نمی ماند.


بیشتر فعالیت های معمول، تاثیر زیادی برروی توانایی ما برای کار کردن یا مطالعه ندارند. بیشتر ما می توانیم تکالیف خانه را هم زمان با گوش دادن به موسیقی انجام دهیم یا ممکن است هنگام غذا خوردن کاملا غرق در مطالعه شویم.


با این حال، برخی از عادت های روان شناختی، آنقدر منابع ذهنی ما را صرف خود می کنند که می توانند موجب کاهش ظرفیت های شناختی مغز ما شوند. تعداد اندکی از مردم از تاثیرات بسیار قابل توجه این عادت های روانی آگاه هستند، بنابراین شانس کمی برای خلاصی از آنها دارند، و این موضوع می تواند به شکلی جدی توانایی فرد را در به کار گیری تمام ظرفیت های ذهنی خود برای انجام کارها تحت تاثیر قرار می دهد.


پنج عادت روانی که توانایی تفکر شما را محدود می کنند

 


5 عادت روانی شایع که موجب اختلال در عملکردهای ذهنی می شوند

1- فکر کردن بیش از حد به مسایل منفی

اینکه در ذهن خود اتفاقات ناراحت کننده و نا امید کننده یا اضطراب آور را بارها و بارها مرور کنیم، بخصوص زمانی که به صورت عادت وار و مکرر این کار را انجام می دهیم، می تواند ذهن ما را مملو از افکار یا احساسات کند، و این افکار و احساسات میزان زیادی از منابع ذهنی ما را اشغال خواهند کرد. به علاوه ماندن برروی افکار منفی (که به عنوان نشخوار فکری نیز شناخته می شود) می تواند کارکردهای شناختی ما را نیز تحت تاثیر قرار داده و سلامت عاطفی و حتی جسمی ما را تهدید کند.


2- احساس گناه

همه ی ما گاهی اوقات احساس گناه را تجربه می کنیم. زمانی که مرتکب کار اشتباهی می شویم عذر خواهی می کنیم و برای رفع مشکل احساس گناه خود کاری انجام می دهیم. اما زمانی که برای احساس گناه کاری صورت نگیرد و این احساس گناه مداوما در ذهن تداعی می شود، می تواند به عاملی بسیار بزرگ برای حواس پرتی شناختی تبدیل شود که کارکرد های شناختی را با مشکل جدی روبرو می سازد. راه حل این مشکل دور کردن و فراموشی احساس گناه تا جای ممکن است.


3- شکایت وگلایه های بیهوده

بیشتر افراد بجای مطرح کردن مشکلات و ناراحتی های خود با کسانی که ممکن است بتوانند به آنها کمک کنند ترجیح می دهند ناراحتی های خود را با دوستان خود درمیان بگذارند. مشکل اینجاست که، هر بار که اقدام به گفتن این مشکلات می کنیم، بیشتر احساس ناراحتی و آزردگی و خشم می کنیم. خشم و ناامیدی میزان زیادی از توان پردازش مغز ما را به خود اختصاص می دهند و شکایت های بیهوده را تبدیل به عادت برای اتلاف توان مغز ما می کند.


4- پرداختن زیاد به احساس عدم پذیرش

طردشدگی و یا عدم پذیرش رنجی عاطفی را موجب می شود که تاثیر قابل توجهی بر روی  روحیه ما و همچنین کارکردهای شناختی ما دارد. بعلاوه می تواند موجب شود تا به انتقاد از خود بپردازیم، عادتی که موجب می شود به میزان بیشتر به عزت نفس خود صدمه وارد کرده، و باعث شویم تا ناراحتی های عاطفی ما برای مدت بیشتری ادامه پیدا کنند و در نتیجه توانایی های شناختی ما نیز بیشتر آسیب ببینند.


5- نگرانی

بسیاری از افراد نگرانی را مضر نمی دانند. ممکن است با لبخندی مصنوعی بگوییم”چیزی خاصی نیست، فقط کمی نگرانم”. اما نگرانی یک وضعیت روحی ناراحت کننده و ناخوش آیند را به وجود می آورد، و می تواند به شدت موجب حواس پرتی شود. زمانی که در باره ی موضوعی نگران هستیم، عامل نگرانی بر دیگر جریان های فکری ذهن ارجحیت پیدا می کند و آنها را از اولویت و کانون توجه ما خارج می سازد. خوشبجتانه، حل مشکل نگرانی (با فکر کردن و یافتن راه حل های احتمالی) در مقایسه با اضطراب ساده تر است.


منبع:مرکزمشاوره ستاره ایرانیان - مرکز مشاوره ستاره ایرانیان : مرکز مشاوره خانواده - 5 عادت روانی شایع که موجب اختلال در عملکرد ذهن می شود